243
قرآن کتاب اخلاق

کسی که نگاه صحیح به عالم آفرینش دارد، از بدبینی به آن در امان است، از زمانه خویش و حوادث و وقایعش برای تأمین سعادت خویش بهره ‌می‌برد، منفی‌بافی نمی‌کند و نشاط و امید خویش را از دست نمی‌دهد. در پایان، شعر امام هشتم به نقل از جد خویش ابوطالب، از نظر خوانندگان گرامی می‌گذرانیم:

یعِیبُ الناسُ کلُّهُمُ زَمانا و ما لِزَمانِنا عَیبٌ سِوانانَعِیبُ زَمانَنا و العَیبُ فِینا و لو نَطَقَ الزَّمانُ بِنا هَجاناو إنَّ الذِئبَ یترُک لَحمَ ذِئبٍ و یأکلُ بَعضُنا بَعضا عِیانالَبِسْنا لِلخداعِ مسوک طِیبٍ و وَیلٌ لِلغَرِیبِ إذا أتانا.۱
«تمام مردم از زمانه ایراد می‌گیرند حال آن که زمانه را عیبی جز ما نیست / ما از زمانه خود ایراد می‌گیریم حال آن که عیب در خود ماست و اگر زمانه زبان داشت ما را هجو می‌کرد / گرگ گوشت گرگ را نمی‌خورد ولی ما آشکارا یکدیگر را می‌خوریم / فریبکارانه پوست‌های فریبا بر تن می‌کنیم و وای بر غریبی که نزد ما آید».

نتیجه آن که خوش‌گمانی و مثبت‌اندیشی، انسان را در امور خویش پیش می‌برد و مودّت می‌آفریند اما گستره این سجیه اخلاقی شامل همه حوزه‌های رفتاری و هر کس که با او در ارتباط هست نمی‌شود.

بر اساس آنچه گذشت، انواع گمان یا ظن را به مفهوم حقیقی و احکام اخلاقی آن در شکل ذیل می‌توان نمایش داد:

1.عیون أخبار الرضا۷، ج۲، ص۱۷۷، ح۵.


قرآن کتاب اخلاق
242

۲. در آموزه‌های دینی، به احتیاط در برخی امور مانند معاملات، داد و ستد و قرض‌الحسنه توصیه شده است که با رعایت اصل حُسن ظن به مؤمنان منافات ندارد. به عبارت دیگر، اگر قرآن کریم در امور مالی به کتابت و شاهد گرفتن سفارش می‌کند،۱ فقط به خاطر بدگمانی و ازبین بردن زمینه انحراف برادران ایمانی نیست، بلکه بدین خاطر است که شاید فرد بدهکار بدهی‌اش را فراموش کند یا در مقدار آن شک و شبهه‌ای پدید آید یا از دنیا برود پیش از آنکه بدهی خود را پرداخته باشد. به‌روشنی پیداست که این اقدام محتاطانه برای جلوگیری از ستم به کسی است که از سر خیرخواهی قرض‌الحسنه ‌داده است.

۴. خوش‌گمانی به کائنات

بُعد دیگر مثبت‌اندیشی، تفسیر مثبت از پیامدها و وقایع روزگار است. کسی که به مقدرات، خوش‌بین است و با نگاه مثبت می‌نگرد، ناامیدی او را در بر نمی‌گیرد و نشاط را در زندگی از دست نمی‌دهد. در مقابل اگر مثبت‌اندیشی جای خود را به بدبینی و منفی‌بافی دهد، هر حادثه‌ای در عالم به بدی تفسیر می‌شود و جنبه منفی آن برجسته می‌شود. این خصلت نتیجه‌ای جز ناخشنودی، شکوه و شکایت از روزگار و سستی در کارها ندارد. لذا امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «خداوند عزیز و جلیل فرموده است: بنده مؤمن خود را به هیچ کاری وا ندارم، مگر این که آن کار را برای او خیر قرار دهم؛ پس باید به قضای من خرسند باشد و بر بلای من صبر کند و از نعمت‌هایم سپاسگزار باشد تا او را ـ ای محمّد ـ از صدّیقانِ خودم قلمداد کنم».۲

1.بقره: ۲۸۲.

2.الکافی، ج۲، ص۶۱، ح۶ : «قالَ اللّهُ ـ عَزَّ و جلَّ ـ: عَبدِی المؤمنُ لا أصرِفُهُ فی شیءٍ إلاّ جَعَلتُهُ خَیراً لَهُ، فَلْیرضَ بِقَضائی، و لْیصبِرْ علی بَلائی، و لْیشکرْ نَعمائی، أکتُبْهُ یا محمّدُ مِن الصِّدِّیقِینَ عِندی».

  • نام منبع :
    قرآن کتاب اخلاق
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد تقي سبحاني نيا
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 59695
صفحه از 291
پرینت  ارسال به