171
قرآن کتاب اخلاق

خویشتن‌دار و قانع باشند و ثروتمندان پیش از درخواست نیازمندان به کمک آنها بشتابند، حرمت انسان‌های زیادی حفظ می‌شود و فقیران به سؤال و درخواست روی‌ نمی‌آوردند. اما اگر صاحبان مال و ثروت به وظیفه خود نسبت به نیازمندان به‌موقع عمل نکنند، نیازمندان هنگام فشار زیاد فقر و تنگدستی، مجبور به درخواست کمک می‌شوند؛ و آن گاه که برای فقیر آبرومند، درخواست و سؤال آسان شود، خصلت قناعت در او تضعیف می‌شود، به تدریج خویشتن‌داری و عفّت مالی و قناعت جای خود را به ذلّت نفس و حرص و طمع می‌دهد و در جامعه، تظاهرکنندگان به فقر و تنگدستی، فراوان و روزافزون می‌شوند. امام علی علیه السلام بین قناعت و عفت رابطه تنگاتنگی برقرار می‌کند و عفّت مالی را در گرو قناعت می‌داند و می‌فرماید: «میوه عفّت، قناعت است».۱ در بیان دیگری، میزان عفّت را به میزان قناعت وابسته می‌شمارد۲ و نیز در سخن دیگری، ریشه و اصل عفّت را در قناعت می‌داند.۳

این روایات، همگی حکایت از آن دارد که با از بین رفتن فضیلت اخلاقی قناعت، انسان به جمع مال حریص می‌شود و نتیجه‌اش اندوه زیاد در راه کسب مال۴ و نیز تسلیم شدن در برابر تمایلات شیطانی در کسب مال از راه نادرست است. بنابراین یکی از علل مهم ایجاد این آفت را در جامعه باید در بی‌توجهی ثروتمندان برای دست‌گیری به‌موقع از مستمندان جستجو کرد.

1.میزان الحکمة، ح۱۳۲۷۸: «ثَمَرَةُ العِفَّةِ القَناعَةُ».

2.همان، ح۱۳۲۸۹: «عَلی قَدرِ العِفَّةِ تَکونُ القَناعَةُ».

3.همان، ح۱۳۲۶۹: «أصلُ العَفافِ القَناعَةُ».

4.همان، «ثَمَرَتُها قِلَّةُ الأحزانِ».


قرآن کتاب اخلاق
170

برخاسته از تنبلی و کسالت است، شایسته ترحم و دستگیری نیستند یا دست‌کم شأنشان آن مقدار نیست که خداوند مؤمنان را به دستگیری از آنان سفارش کند.

ویژگی گروهی که مشمول صدقه هستند، عفیف بودن و ابراز نکردن فقر نزد این و آن است. این گروه را خداوند، عفیف به معنای خویشتن‌دار در بُعد مالی دانسته است؛ یعنی آنان به رزق ناچیز قانع‌اند و نیاز خود را برای کسی بازگو و از کسی درخواست کمک نمی‌کنند۱ یا نیاز خود را مخفی نگاه می‌دارند تا کسانی که از نزدیک با آنان در ارتباط نیستند بی‌نیازشان به‌شمار آورند، هر چند از رنگ رخسار و حال ظاهر آن افراد می‌‌توان از وضعیت مالی آنان تا اندازه‌ای آگاه شد.۲ خداوند با عبارت (تَعْرِفُهُمْ بسِیمـٰـاهُمْ) به این مهم اشاره کرده است. البته عبارت (لا یسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً؛ از مردم با اصرار درخواست نمی‌کنند) اصل درخواست کردن را می‌پذیرد اما اصرار در درخواست را نفی ‌می‌کند، به‌ویژه آن که درخواست بدون اصرار را به عنوان آخرین نکته در توصیف انسان عفیف در بُعد مالی بیان کرده است.

در حقیقت، خداوند در این آیه از یک سو با تمجید از نیازمندانی که نیاز خود را آشکار نمی‌کنند فقیران را به خویشتن‌داری از سؤال و درخواست از دیگران فرا می‌خواند تا عزّت نفسشان حفظ شود، و از سویی دیگر، متمکنان جامعه را به دقت و توجه در وضعیت ظاهری و رنگ و روی افراد اطراف خود دعوت می‌کند و آنان را به دست‌گیری از این افراد عفیف و با عزّت نفس تشویق می‌کند. بدیهی است اگر فقرا

1.النهایة، ج۳، مادۀ «عفّ» (الکف عن الحرام و السؤال من الناس).

2.ر.ک: ترجمۀ تفسیر المیزان، ج‏۲، ص۶۱۳.

  • نام منبع :
    قرآن کتاب اخلاق
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد تقي سبحاني نيا
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 59837
صفحه از 291
پرینت  ارسال به