در این آیه برای نشان دادن حیای دختر شعیب، کلمه «استحیاء» به صورت نکره آمده که منظور از آن تجلی عفّت و نجابت در روش راه رفتن و عینی شدن حیاست. دختر شعیب علیه السلام علاوه بر این که در راه رفتن، خودنمایی و تبرّج نشان نداد، هنگام صحبت نیز خلاصهگویی کرد و صرفاً پیام پدر را به موسی علیه السلام رسانید. البته در دو آیه قبل نیز کنارهگیری دختران شعیب علیه السلام از چوپانان، نجابت، حیا و پروایشان از نامحرمان را حکایت میکند.
همچنین در آیات دیگری نیز به صورت ضمنی از حیا یاد شده است. برای مثال، در سوره نساء درباره کسانی که از خدا پروا نمیکنند میفرماید:
(یسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لا یسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَ هُوَ مَعَهُمْ إِذْ یبَیتُونَ ما لا یرْضی مِنَ الْقَوْلِ وَ کانَ اللَّهُ بِما یعْمَلُونَ مُحیطاً).۱
از مردم شرم میکنند اما از خدا شرم نمیکنند با آن که خدا هنگامی که سخنی در شب به خلاف رضای او میسازند، با آنهاست و به آنچه میکنند احاطه دارد [و میداند].
علامه طباطبایی در تفسیر این آیه مینویسد:
در این آیه، معنای تحتاللفظی «استخفاء» منظور نیست، بلکه این کلمه کنایه از حیا کردن و شرمنده شدن است. به همین جهت جمله (وَ لا یسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ) را با دو قید مقید کرده است: قید اول، جمله (وَ هُوَ مَعَهُمْ إِذْ یبَیتُونَ ما لا یرْضی مِنَ الْقَوْلِ) است. خداوند با این قید میفهماند که خیانتکارانِ مورد اشاره، هنگام شب برای برائت خود از آن خیانت، طرحی میریختند و سخنانی میگفتند که خدا از آن راضی نبوده است. قید دوم، جمله (وَ کانَ