رسول خدا صلی الله علیه و آله در بیان زیبایی به هر دو نکته اشاره کرده و فرموده است: «هر کس دوست دارد نیرومندترینِ مردم باشد به خدا توکّل کند و آن که دوست دارد بی نیازترینِ مردم باشد، اعتمادش به آنچه که در نزد خداست بیشتر باشد از آنچه که نزد خودش دارد».۱ امام صادق علیه السلام نیز در بیان دیگری بینیازی و توانمندی انسان را در گرو توکّل به خدا دانسته و میفرماید: «بی نیازی و عزّت، در گردشاند و چون به جایگاه توکّل میرسند، در آن جا سکنا میگزینند».۲ اینها همه تصریح به توانمندی و بینیازی به عنوان دو ارمغان توکّل برای انسان متوکّل است؛ ارمغانی که در سایه تجربه میتوان به آن دست یافت و حقیقت آن را به تماشا نشست.
۴. تضمین مصالح و منافع
روحی که در توکّل دمیده شده، تضمین مصالح و منافع بندهای است که به خدا توکّل کرده است. به طور کلی، لازمه محبّت، قدرت، علم و آگاهی، بینیازی، توانایی و خیرخواهی پروردگاری که قائم به وکالت و سرپرستی بندگانش است، اقتضا میکند که مصلحت بنده متوکّلش را تضمین کند و جز این از او انتظار نمیرود و او نیز به جز این وعده نکرده است. لکن بنده متوکّل میداند که عطا و منع پروردگار، هر دو در جهت حفظ سود و منفعت اوست؛ همانند عطا و منع والدین به فرزند خردسالشان که هر دو برخاسته از مصلحت کودک است. ابو نصر سرّاج طوسی، از عرفای بزرگ و صاحب کتاب اللمع در تعریف توکّل میگوید: