ثَلاثٌ لا یُستَحیی مِنهُنَّ: خِدمَةُ الرَّجُلِ ضَیفَهُ وَ قیامُهُ عَن مَجلِسِهِ لِأبیهِ وَ مُعَلِّمِهِ وَطَلَبُ الحَقِّ وَ إن قَلّ.۱
از سه کار نباید حیا کرد: خدمت به میهمان، از جا برخاستن برابر پدر و آموزگار خویش، و طلب حق گرچه اندک باشد.
آن حضرت در حدیث دیگری فرمود:
مَنِ اسْتَحیی مِن قَولِ الحَقِّ فهُو أحمَقُ.۲
کسی که از گفتن حقّ شرم کند، احمق است.
آفت حیای عقل
پیش از این گفتیم حیا سه مؤلفه دارد. به نظر میرسد برای انحراف حیا از مسیر صحیح یا از بین بردن این خصلت اخلاقی، باید مؤلفههای آن را از بین برد یا انسان را نسبت به آنها بی تفاوت ساخت. یکی از آفات حیا، از بین بردن اعتقاد به نظارت خدا و ملائکه بر اعمال و ثبت و ضبط آنهاست. با تضعیف ایمان و اعتقاد به نظارت خدا و ملائکه الهی، صفت حیا نیز در نهاد انسان ضعیف و به تدریج نابود میشود. در این مرحله، یکی از لایههای حیا دریده شده و از بین میرود.
آنچه امروز بیشتر محل ابتلاست، از دست رفتن حیا در بُعد عمومی و اجتماعی آن است. راه آسیب زدن به حیا در سطح جامعه، از بین بردن شرم نسبت به ناظر انسانی است. این آسیب در حقیقت خاکریز آخری است که برای از بین بردن حیای یک جامعه میتوان فتح کرد که با از بین بردن اعتقاد به زشتی عمل ممکن میشود؛ روشی که در تهاجم