خاطر عیبگیری و مذمت اطرافیان؛ پس پروا داشتن انسان از این که به وسیله اطرافیان سرزنش شود، به اطلاع آنان از کار قبیح او وابسته است و اطلاع یافتن آنها نیز بر حضور ناظری متوقف است که عمل زشت او را ببیند و سپس او را سرزنش کند و دیگران را نیز از رفتار زشت او آگاه سازد. بنابراین اگر اعتقاد به حضور ناظری محترم نباشد، هر چند عملی زشت دانسته شود، معلوم نیست که از انجام آن پرهیز شود.
در نتیجه اگر هر یک از مؤلفههای سهگانه فوق محقّق نگردد حیا شکل نمیگیرد و آن عمل انجام میشود؛ یعنی اگر انسان عملی را زشت نداند، یا حفظ آبرو برایش مهم نباشد، از ملامت و سرزنش دیگران ابایی ندارد یا با وجود دو مؤلفه نخست، به حضور ناظر محترمی که نظارهگر رفتار اوست معتقد نباشد، عمل مورد نظر انجام میشود و فضیلت اخلاقی حیا در رفتار آدمی متجلی نمیشود.
کاربردشناسی حیا در قرآن
در قرآن کریم به طور صریح سخن چندانی از حیا به میان نیامده است و تنها در چند آیه بدون دستور صریح، به نوعی از آن یاد یا تمجید شده است. در سوره بقره میخوانیم: «خداوند باک ندارد و خجالت نمیکشد از این که به پشه (کوچک) و چیزی بزرگتر از آن (عنکبوت) مثال بزند».۱ در این آیه، خداوند در مقابل دشمنان و معاندان، حقیقت را بیان و از آن دفاع میکند و برای فهم مطالب، تمثیل میآورد که این گونه مثالها هیچ گونه لطمه و خدشهای به ساحت قدس پروردگار و کمالات نامتناهی او وارد نمیسازد.