فصل پنجم: نمونه هايى از گفتگوها
۵ / ۱
نمونه هايى از گفتمان پيامبران
قرآن
و به راستى نوح را به سوى قومش فرستاديم . [گفت :] «من براى شما هشداردهنده اى آشكارم كه جز خدا را نپرستيد؛ زيرا من از عذاب روزى سهمگين بر شما بيمناكم» . پس سران قومش كه كافر بودند ، گفتند : ما تو را جز بشرى مثل خود نمى بينيم ، و جز [جماعتى از ]فرومايگان ما ، آن هم نسنجيده ، نمى بينيم كسى تو را پيروى كرده باشد؛ و شما را بر ما امتيازى نيست ، بلكه شما را دروغگو مى دانيم . گفت : «اى قوم من ! به من بگوييد اگر از طرف پروردگارم حجّتى روشن داشته باشم ، و مرا از نزد خود ، رحمتى بخشيده باشد كه بر شما پوشيده است . آيا ما [بايد] شما را در حالى كه بدان اكراه داريد ، به آن وادار كنيم؟ و اى قوم من ! بر اين [رسالت ، ]مالى از شما درخواست نمى كنم . مزد من ، جز بر عهده خدا نيست و كسانى را كه ايمان آوردند ، طرد نمى كنم . قطعاً آنان پروردگارشان را ديدار خواهند كرد؛ ولى شما را قومى مى بينم كه نادانى مى كنيد ؛ و اى قوم من ! اگر آنان را برانم ، چه كسى مرا در برابر خدا يارى خواهد كرد؟ آيا عبرت نمى گيريد؟ و به شما نمى گويم كه گنجينه هاى خدا پيش من است ، و غيب مى دانم و نمى گويم كه من فرشته ام ، و درباره كسانى كه ديدگان شما به خوارى در آنان مى نگرد ، نمى گويم خدا هرگز خيرشان نمى دهد . خدا به آنچه كه در دل آنان است ، آگاه تر است . [اگر جز اين بگويم ، ]من در آن صورت ، از ستمكاران خواهم بود» .