نمى بيند، و هر كس به تو بگويد كه در اين سنگ حركاتى وجود دارد كه حركات ما كه در اين جا جمع هستيم ، در برابر آن ، چون سكون است، گفته اش را نمى پذيرى و مى گويى كه افسانه سرايى مى كند و خود را هم مردى عاقل به شمار مى آورى ، غافل از اين كه چون نادان هستى ، نمى توانى به حركت درون اين سنگ پى ببرى و شايد روزى برسد كه بر اثر توسعه علم، مردم بتوانند حركت درون سنگ را ببينند ۱ .
بطلان فرضيّه حيات خود به خودى
۰.امام عليه السلام :اى ابوشاكر! تو گفتى : هر چه در اين جهان به وجود مى آيد ، همانند علف خودرو به خودى خود ايجاد مى شود و آفريدگار ندارد؛ اما فكر نكردى كه علف در صحرا تا وقتى تخم نداشته باشد [ و شرائط روئيدن آن فراهم نگردد ] ، نمى رويد .
اگر تو اهل دانش بودى، مى دانستى كه حكمت نمى پذيرد پديده اى به خودى خود موجود شود؛ بلكه نيازمند به آفريدگار است، خواه آن پديده جماد باشد ، يا گياه و حيوان .
اگر دانشمند بودى، مى دانستى كه در بين حكماى مكتب هاى مختلف ، حتى يك نفر هم وجود نداشته كه به آفريدگار معتقد نباشد. آنچه به ظاهر موجب مى شود كه تصوّر گردد بعضى از حكما به خالق