ابولفتوح رازی در مقدمه تفسیر خود، فصلی مستقل با عنوان «در نامهای قرآن و معانی آن» به این مهم اختصاص داده و بعد از گزارش و معناشناسی چهل نام و وصف قرآن، این فصل را با جملهای پایان برده است که گویای حکمت این تکثر عناوین قرآن است:
قدیم - جلّ جلاله - از عظم شأن قرآن و کثرت منافع خلق در او این کتاب را به چندین نامهاى شریف بر خواند تا تنبیه باشد خلقان را به رفعت و منزلت و جلالت قدر او.۱
ملاصدرای شیرازی نیز بر این رأی تأکید دارد که: «بیگمان، گستردگی نامها و وصفها بیانگر عظمت مسمّا و موصوف هستند».۲ و در تفسیر خود تکثر نامهای قرآن را ناظر به مراتب وجودی آن دانسته است:
قرآن یگانه حقیقتی است دارای مراتب بسیار، و این نامها و وصفهای گوناگون به مراتب مختلف قرآن دلالت میکنند.۳
نویسنده مقاله «نامها و اوصاف قرآن» بعد از گزارش دیدگاههای متنوع عالمان در تعداد و حکمت عناوین و اسامی قرآن - که بیان برخی از آنها را گزارش کردیم - ضرروت این بحث را چنین جمعبندی کرده است:
بدین سان توجه به نامها و وصفهای قرآن کریم که در آیات الهی از آنها یاد شده است، گامی است در شناخت این کتاب الهی و مصحف ربّانی.۴
از این رو، شکی نیست که قرآنپژوهان اسمپژوهی این مائده آسمانی را یکی از منابع و روشهای شناخت قرآن میدانند و بر سر آن ذهن فرسودهاند. معادل اسمشناسی قرآن در ادبیات قرآنپژوهی «اسامی و اوصاف قرآن» است که جایگاه شناخته شده و استواری در کتابهای علوم قرآنی دارد. بر پایه برخی از رویکردها، اسامی و اوصاف قرآن را به لحاظ