49
گونه‌شناسی احادیث قرآنی امامیه از نظریه تا تطبیق

تنزیل وحیانی

در مسأله فرآیند‏شناسی‏ پرسش اصلی این است که قرآن چگونه از خداوند صادر و به حضرت محمد صلی الله علیه و اله انتقال یافته است؟ عناصر دخیل در این فرآیند کدام است؟ پاسخ‏های متعددی برای این پرسش محتمل است که پذیرش هر یک از آن‏ها تعریفی متفاوت از ماهیت قرآن را به دنبال خواهند داشت؛ برای مثال، اگر در فرآیند پدیداری، شخصی غیر از خداوند چون فرشته یا خود پیامبر‏ صلی الله علیه و اله را دخیل بدانیم، ‏‏‏باید نقش هر یک از عناصر در پدیداری این کتاب را روشن نماییم. پاسخ به این ‏‏‏پرسش‏ها بخش مهمی‏ از ماهیت قرآن را برای مخاطب روشن خواهد کرد.

بر پایه روایات اهل بیت‏ علیهم السلام فرآیند انتقال قرآن تنزیل وحیانی بوده است؛ بدین معنا که از مسیر امن وحی از خداوند بر قلب پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله تنزّل لفظی یافته است؛ برای مثال، صدر و ذیل روایت «هُوَ کَلَامُ اللَّهِ وَ قَوْلُ اللَّهِ وَ کِتَابُ اللَّهِ وَ وَحْی اللَّهِ وَ تَنْزِیلُهُ‏»،۱ به این مهم تصریح دارد. سه تعبیر نخست این روایت بر لفظی بودن و تعبیر «تَنْزِیلُهُ» بر اراده مستقیم خداوند در تنزّل متن قرآن از ایشان به رسول خدا صلی الله علیه و اله است. همچنین، از این روایت چنین استنباط می‏شود که در فرآیند پدیداری متن قرآن به جز خداوند فاعل دیگری نقش‏آفرین نبوده است. آیات قرآن نیز بر این مهم تأکید دارند که خاستگاه وجودی قرآن خداوند بوده است و تمامی آیات آن از قدرت و دانش وی تراویده است.۲ جبرئیل‏ علیه السلام به عنوان فرشته وحی فقط نقش

1.. قرآن، کلام و گفتار و کتاب و وحی و تنزیل خدا است و آن، کتابی است عزیز که باطل از پس و پیش در آن راهی ندارد و از جانب حکیم حمید نازل شده است (الامالی، صدوق، ص۵۴۵؛ التوحید، ص۲۲۴؛ روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج‏۱، ص۳۸).

2.. (نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَیكَ ٱلْقُرْءَانَ تَنزِیلاً) (سوره انسان، آیه ‏ ۲۳)؛ (طه * مَا أَنزَلْنَا عَلَیكَ ٱلْقُرْءَانَ لِتَشْقَىٰ * إِلَّا تَذْكِرَةً لِّمَن یخْشَىٰ * تَنزِیلاً مِّمَّنْ خَلَقَ ٱلْأَرْضَ وَ ٱلسَّمَاوَاتِ ٱلْعُلَى)‏ (سوره طه، آیه ۱ - ۴).


گونه‌شناسی احادیث قرآنی امامیه از نظریه تا تطبیق
48

خویش فراخوانده و مدعیان پوشالی خود را به زانو در آورده است.

بدیهی است که پذیرش مبنای الهی بودن مؤلف قرآن، افزون بر آثار پیش‏گفته، اصول و معارف اعتقادی دیگری نیز به دنبال دارد که هر مفسّری را ناگزیر به آن‏ها معتقد و ملتزم می‏نماید. از جمله آن‏ها پذیرش عدل و حکمت الهی و دیگر اوصاف جمال و جلال الهی است که در نوع نگاه و شناخت مفسّر از ویژگی‏های مؤلف قرآن تأثیرگذار بوده و به دنبال آن در فهم سخن وی نیز تأثیر خواهد گذاشت. لکن از آنجا که چنین اصول و معارف اعتقادی، نسبت به تفسیر قرآن، فراگیری و عمومیت داشته و اختصاصی به تفسیر ندارند و در مباحث تخصصی خداشناسی مطرح هستند، ضرورتی برای طرح آن‏ها در این گفتار وجود ندارد. در اینجا تنها به این نکته بسنده می‏کنیم که پذیرش مبنای الهی بودن مؤلف قرآن، تمامی باورها و معارف اعتقادی مرتبط با خداشناسی در جهان‏بینی اسلامی (البته با قرائت شیعی) را ضمیمه خود دارد و مفسّر امامی با چنین شناختی از اوصاف خداوند به تفسیر قرآن خواهد پرداخت. به سخن دیگر، مفسّر با پذیرش اللّٰه به عنوان مؤلفِ قرآن، در تفسیر آیاتی که از ظاهر آن‏ها جبر، قبح عقاب بدون بیان، تکلیف بما لا یطاق، تبعیض یا خشونت و... استشمام می‏شود، احتیاط نموده و با استناد به حکیم بودن خداوند و عدل ایشان، به قطع مصلحت و حکمتی را در چنین مواردی مد نظر خداوند دانسته و در نتیجه ظاهر این دسته از آیات را تأویل خواهد نمود؛ چرا که افعال حکیم به طور قطع از مصالح و مفاسدی تبعیت می‏کند. در نتیجه، در داوری و ارزیابی برداشت‏های تفسیری، مفاهیمی که مخالف با مصالح نوع (قطعی) بشر باشد، مردود خواهند بود. این نکته در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز مورد تأکید قرار گرفته است.۱ همچنین، الهی بودن قرآن، با نامتناهی بودن معارف قرآنی نیز پیوند دارد و احاطه بر کنه حقیقت قرآنی را بسی دشوار یا بر پایه برخی از نصوص روایی و تحلیل‏های آن نامیسور می‏کند.۲

1.. امام رضا‏ علیه السلام: ان سأل سائل هل یجوز ان یکلّف الحکیم عبده فعلاً عن الافاعیل لغیر علة و لا معنی، قیل له: لا یجوز ذلک لانّه حکیم غیر عابث و لا جاهل (بحار الانوار، ج۶، ص۵۸؛ ج۵، ص۳۱۳).

2.. بحر لا یدرک ساحله هذا من جهة النّقل. امّا العقل فتوضیحه یستدعی رسم مقدّمة. و هی انّه لا خلاف و لا اشکال عند العقلاء انّ الواجب تعالی شأنه اجلّ و اعلی من أن یدرک بکنهه و حقیقته، و ذلک لانّ شأن الادراک (( احاطه المدرک للمدرک، و هو تعالی لا یحاط لانّه علی کلّ شیء محیط، و الدّلیل علیه من وجوه: ... و ثانیها، انّه غیر متناهی الوجود و ما سواه متناهی الوجود کائنا من کان و من المعلوم انّ المتناهی لمحدودیّته لا یمکن له الإحاطة بغیر المتناهی، لکونها مستلزمة لخروجه عمّا هو علیه و هو محال ... إذا عرفت هذا فاعلم انّه من جملة صفاته تعالی کونه متکلَّما فکلامه کتابه، و قد قلنا انّ الفرق بین الکتاب و الکلام اعتباریّ، فکما انّه لا یمکن الإحاطة بکلامه لا یمکن أیضا بکتابه فعلم القرآن علی ما هو علیه یختصّ بجنابه تعالی، لانّ الإحاطة بکلامه تعالی ممّا لا یمکن لغیره و هو المطلوب (مفتاح السعادة فی شرح نهج البلاغة، ج۴، ص۴۷۸ - ۴۸۵).

  • نام منبع :
    گونه‌شناسی احادیث قرآنی امامیه از نظریه تا تطبیق
    سایر پدیدآورندگان :
    علي راد
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1397
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1462
صفحه از 312
پرینت  ارسال به