خداوند است. البته این دیدگاه تأکید دارد که این تصاویر و تماثیل فرشتگان و پیامبران بوده است و شامل هر عکسی نبوده است و تندیس و نقش و نگار درختان، ستارگان، آسمان یا طبیعت نیز مانع نیست.۱ از این رو، صرف وجود تماثیل مانعیت ندارد و مقید به احراز تندیس یا صورت انسانی است. لذا میتوان از این تحلیل به عنوان قرینه یا مؤیدی برای دیدگاه جواز بهره جست.
۲. مانعیت تصاویر و تماثیل به هر دو معنای تندیس و عکس مشروط به سلامت کامل آنها از هر گونه تغییر است و در صورت وجود خدشه یا تخریب در یکی از اعضای اصلی آن به ویژه چهره همانند چشم از شمول ادله منع خارج خواهد شد.۲ لذا میتوان در صورت اذن بر تصرف یا از حیث رفع مانعیت عبادت، در صورتی که معابد در دار السلام بوده و تحت حاکمیت اسلامی باشد، آنها را تراشید یا خراشی ایجاد کرد که دیگر اطلاق تمثال یا تصویر به آنها نگردد یا اگر ممکن باشد به بیرون منتقل کرد یا روی آنها را با چیزی پوشانید.۳ همچنین، برابر روایات،۴ تصاویر در صورتی که در جهت قبله نبوده یا زیر پای نمازگزار باشد، مانعی برای نماز نیستند.۵
۳. ابن حفید وجود تصاویر در معابد را علت اصلی طرفداران منع ندانسته است و آن را حمل بر نجاست کرده است۶ که مناقشه در استدلال به آن در دلیل اول گذشت. برخی از فقهای امامیه نیز با تعبیر «لو کانت مصوّرةً کرهت من حیث الصورة»۷ دلیل قول به کراهت را
1.. تفسیر نمونه، ج۱۸، ص۳۹-۴۰.
2.. این ملاک را میتوان از روایات «و سئل عن التماثیل تکون فی البساط لها عینان و أنت تصلی فقال: إن کان لها عین واحدة فلا بأس، و إن کان لها عینان و أنت تصلی فلا» و «و قال علیه السلام: لا بأس بالصلاة أنت تنظر إلی التصاویر إذا کانت بعین واحدة» به دست آورد (کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۴۶).
3.. المبسوط، ج۱، ص۸۶.
4.. از جمله این روایات میتوان به «لا بأس بأن تصلی علی [کل] التماثیل إذا جعلتها تحتک» و «لا بأس به ما لم تکن تجاه القبلة، و إن کان شئ منها بین یدیک مما یلی القبلة فغطه و صلّ» اشاره کرد (کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۴۵- ۲۴۶).
5.. المبسوط، ج۱، ص۵۶.
6.. بدایة المجتهد و نهایة المقتصد، ج۱، ص۹۸.
7.. مفتاح الکرامة، ج۶، ص۱۸۵-۱۸۷.