۴. تعمیم نجاست اهل کتاب به معابد فاقد دلیل بوده و بر فرض وقوع قابل رفع است. بر فرض که بپذیریم اهل کتاب به هر دو وجه شرک و خوردن اعیان نجسه، نجس هستند، تسری و تعمیم نجاست آنان به معابد، از مصادیق عمل به غیر علم و ظن غیر معتبر است؛ زیرا اولاً انتقال نجاست معنوی شرک به معابد موجب نجس شدن مکان برای اقامه نماز نیست. ثانیاً انتقال نجاست مادی نیز مساوی با نجاست ذاتی مکان برای عدم اقامه نماز نیست؛ مگر اینکه قطع حاصل شود که عین نجس یا اثر آن از طریق رطوبت حاصل از بدن شخص به مکان منتقل شده است که در این صورت، تنها در همانجا نباید پیش از تطهیر نماز خواند.
معمولاً افرادی که گوشت خوک یا شراب میخورند، تنها ناحیه دهان و لب و دندان آنها نجس میشود که با شستن آب پاک میشود۱ و نجاستی برای تسری یا تعمیم از این طریق نمیماند. متولیان معابد نیز مراقبت عرفی در تسری نجاسات به این اماکن دارند و به لحاظ عرفی نیز حتی طرفداران آیینهای بشری نیز نسبت رعایت نظافت و طهارت مکان مراسمهای آیینی خود مراقبت ویژهای دارند؛ چه رسد به پیروان ادیان ابراهیمی که طهارت و نظافت از اصول بنیادین آنها به شمار میآید. در این دلیل، نوعی اغراق در عدم اهتمام اهل کتاب به نظافت و تعمیم آن به همه آنها مشهود است که چندان با واقعیت انطباق ندارد.
۵. در فقه اهل بیت علیهم السلام به اشکال تسری نجاست به معابد اهل کتاب توجه شده و دو راهکار بر آن بیان شده است:
نخست، اینکه همه اماکن مقدس اهل کتاب به لحاظ طهارت در یک حد نیستند و برخی از آنها نظیف و پیراستهاند. لذا اقامه نماز در این مکانها اشکالی ندارد. ملاک در احراز طهارت منظور نیز وضعیت ظاهری مکان و داوری عرف درباره آن است. در صورت تردید در طهارت یا نجاست مکان نیز تا زمانی که یقین به نجاست حاصل نشده، اصل بر طهارت است.