245
گونه‌شناسی احادیث قرآنی امامیه از نظریه تا تطبیق

ٱلْمَسَاجِدَ لِلَّهِ...) پیش‏تر از آیه سرقت، کف دستان انسان را مختص عبادت تشریع کرده است. حال در تشریع دوره مدینه نباید حکمی متعارض با کارکرد کف دستان تشریع نمایید؛ زیرا با حکمت و علم خداوند سازگار نیست. فرض تعارض چنین است که تشریعات قرآن درباره کف دست انسان دچار تزاحم است؛ زیرا در حد سرقت، تشریع قبلی خود را نقض کرده است و ظاهر (فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا...) دلالت بر این مهم دارد که دست سارق را می‏توان از شانه یا مچ قطع نمود که به طور طبیعی کف دستان نیز از بین خواهند رفت؛ همان طوری که گفتمان اقلیت فقهی عصر صحابه بدان باورمند بود. با انجام سرقت – که از ربایش مال غیر با شرایطی خاص– تحقق می‏یابد، دست سارق مشمول مجازات قطع می‏گردد که خاستگاه آن اساساً تعرض به اموال غیر است. اما احکام تشریع شده درباره دست انسان در تشریع قرآنی و اسلام تنها مجازات آن هنگام سرقت نیست، بلکه نظر به نقش اساسی دست در حیات انسان احکام و مراقبت‏های ویژه‌ای نسبت حفاظت‏ آن در اسلام تشریع شده است که بر نصوص قطع دست حکومت است و ‏‏‏باید به مراتب طولی میان این احکام و اولویت‏بندی آن‏ها در تشریع اسلامی توجه داشت. از جمله آن‏ها می‏توان به اولویت حقوق شخصی و حقوق معنوی ناظر به دست بر احکام تنبیهی و مجازات دست اشاره کرد که نباید در سرقت فرد، حریم آن نقض گردد، مگر این‏که ارتکاب جرم به دلیل تکرار یا مفسده اقوی آن، همانند قتل نفس یا تکرار سرقت، مصلحت حفظ جان فرد فاقد اولویت بشود.

امام جواد علیه السلام بعد از اثبات دلالت المساجد در آیه (وَ أَنَّ ٱلْمَسَاجِدَ لِلَّهِ...) به اعضای هفت‏گانه بدن انسان (دو کف دست، پیشانی، دو زانو، دو انگشت ابهام پاها) به بخش دوم آیه (فَلَا تَدْعُوا مَعَ ٱللَّهِ أَحَدًا...) استدلال می‏کند که این اعضای هفت‏گانه حق انحصاری خداوند است و نباید غیر از ایشان در آن‏ها مشارکتی داشته باشد و چون قطع کف دست به دلیل سرقت - که از جرائم علیه اموال مردم و از شمار حق الناس است - مستلزم تضییع حق الهی است؛ لذا با این بخش از آیه در تعارض بوده و لذا نباید قطع گردد:

۰.... و قال اللّه تبارک و تعالى: (وَ أَنَّ ٱلْمَسَاجِدَ لِلَّهِ...)، یعنی به هذا الأعضاء السبعة التی یسجد علیها: (فَلَا تَدْعُوا مَعَ ٱللَّهِ أَحَدًا...)، و ما کان للّه لم یقطع‏.


گونه‌شناسی احادیث قرآنی امامیه از نظریه تا تطبیق
244

أَنَّ ٱلْمَسَاجِدَ لِلَّهِ...) به دلیل هفت عضو از بدن انسان است که هنگام سجده بر روی زمین قرار می‏گیرند. لذا جمع‏آوردن المساجد در سوره جن - که مکی است - فقط قابل حمل بر معنای اعضای سبعه از بدن نمازگزار است و غیر این معنا مخالف تاریخ‏مندی نزول قرآن و ادب قرآنی است.

استنطاق

آیه (وَ أَنَّ ٱلْمَسَاجِدَ لِلَّهِ...) بر حصر کارکرد این اعضا برای عبادت خداوند، ‏‏به‏ویژه عمل سجده، تأکید دارد؛. حصر از لام اختصاص یا ملکیت در (وَ أَنَّ ٱلْمَسَاجِدَ لِلَّهِ...) به دست می‏آید که این اعضا نباید به غیر خداوند اختصاص یابد و از جمله حقوق واجب و تشریع شده بر این اعضا در شریعت قرآنی کاربست این اعضا فقط برای انجام سجده مقابل خداوند است که منطوق (فَلَا تَدْعُوا مَعَ ٱللَّهِ أَحَدًا...)‏ با تفسیری که از آن پیش‏تر بیان شد، بر این مهم دلالت دارد. همان طوری که نباید با این اعضا غیر خداوند را سجده کرد، به همین سان غیر خداوند نیز سهمی در این اعضا ندارند و هماره ‏‏‏باید منزلت این اعضا حفظ شوند.

این حصر بدین معناست که اعضای مذکور - که دو کف دست نیز از جمله آن‏هاست - به دلیل کارکرد آن‏ها در انجام عبادات ضروری است از هر گونه گزند و آسیب در امان بوده و تکریم شوند؛ همان طوری که هنگام مرگ نیز حنوط فقط بر این اعضا قرار داده می‏شود، اعضای سجده انسان نسبت به دیگر اعضا، نوعی تکریم و برتری خاص دارند و معطر ساختن آن‏ها با کافور نشانه و نمادی است که این میّت اهل سجده و مؤمن به خداوند بوده است. با توجه به سیاق روایت مقصود امام جواد علیه السلام از مساجد در آیه (وَ أَنَّ ٱلْمَسَاجِدَ لِلَّهِ...) معنای اعضای سجده‏گزار است که دو کف دست نیز از شمار آن‏هاست.

امام با مفهوم قرآنی مساجد در آیه (وَ أَنَّ ٱلْمَسَاجِدَ لِلَّهِ...) شمول معنایی ید در آیه (وَٱلسَّارِقُ وَ ٱلسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا...) را به انگشتان منشعب از کف دست تقیید زده و لذا ‏‏‏باید دست سارق فقط از ناحیه کف دست، یعنی فقط انگشتان، قطع گردد. به عبارت دیگر، مقصود از ید در آیه (فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا...) به معنای انگشتان چهارگانه منشعب از کف دست به کار رفته است. حکمت و انسجام در تشریعات قرآن از مهم‏ترین مبانی کلامی این تقیید است؛ قرآن در آیه (وَ أَنَّ

  • نام منبع :
    گونه‌شناسی احادیث قرآنی امامیه از نظریه تا تطبیق
    سایر پدیدآورندگان :
    علي راد
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1397
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1229
صفحه از 312
پرینت  ارسال به