افزون بر این دو، ناسخ کتاب تفسیر العیاشی تنها واسطهای است که این حدیث را از تفسیر عیاشی برای ما گزارش کرده است. این ناسخ ناشناس است، اما درباره انگیزههای حدف اسناد این تفسیر خود ناسخ در مقدمه تفسیر العیاشی توجیهاتی را آورده است که در نهایت، روایات آن را دچار آسیب ارسال در سند کرده است که در منفردات آن، هم چون حدیث استنطاق امام جواد علیه السلام، امکان بازیابی سند را از محقق ستانده است. معضل ارسال سند در تفسیر العیاشی قابل انکار نیست و بر پایه معیارهای ارزیابی رجالی، سند آن فاقد اعتبار است؛ اما فی الجمله با استناد به قرائن ذیل میتوان احتمال جعل گسترده روایات این تفسیر را بعید دانست و اعتبار آنها، به ویژه حدیث استنطاق امام جواد علیه السلام، را تا حدود زیادی تقویت و در بوته امکان نهاد:
یک. توجه به زمینههای مذهبی - سیاسی صدور حدیث: محتوای حدیث استنطاق، نشانگر ضعف مشهود قرآنشناسی قضات و فقیهان حاضر در جلسه مناظره در حضور معتصم عباسی است؛ به ویژه نقض و رد آشکاری بر تفکر اعتزالی ابن ابی داود است که از دوره مأمون تا متوکل از سردمداران تفکر اعتزال بوده است؛ زیرا محتوای روایت بر خطای روشن شناختی و عدم آگاهی آنها از مقاصد قرآن و جهل به سنّت تشریعی دلالت دارد. خود احمد بن ابی داود به این مهم در نصیحت به معتصم عباسی متذکر میشود که ترجیح رأی امام جواد علیه السلام اساس خلافت وی و جایگاه اجتماعی عالمان وابسته به جناح سیاسی معتصم را متزلزل خواهد کرد.۱
چنین نیرنگ سیاسی ابن ابی داود با ویژگیهای شخصیتی او همسویی دارد؛ زیرا اوصاف بر جای مانده از شخصیت وی در منابع تاریخی نشان میدهد که وی هماره مصمم بود رقبای فکری خود را از میان بردارد و در این راه از هیچ چیزی دریغ نداشت. طبیعی است که در این فضای مسموم انتشار چنین اخباری با دشواریهای خاص خود روبهرو بوده است و نباید چنین روایاتی را همانند سایر احادیث عادی - که راویان متعدد و همدل در مجلس صدور حدیث حضور دارند - یکسان دانست. از این رو، در اعتبارسنجی اسناد این