195
گونه‌شناسی احادیث قرآنی امامیه از نظریه تا تطبیق

نیست، اما انجام آن مستلزم فهم تفسیر و تأویل آیات است.

اگر تطبیق را متفاوت از جری تصور کنیم، می‏توان آن را به انطباق مفهوم آیه با حوادث و اشخاص جاری در زمان دانست که در حقیقت، همان توسعه مصادیق است. تطبیق عمل مفسر یا فهمنده قرآن است و جری اشاره به ویژگی سیالیت و تعمیم‏پذیری مفاهیم و مقاصد آیات قرآن است که در آفاق زمان و مکان جاری هستند و گویی خود آیات به سوی مصادیق نو‏آمد خویش در تاریخ فرانزول روانه می‏شوند؛ همانند تابش خورشید که چون به نیمه روز رسید، همه چیز را روشن می‏کند یا آبی روان که در مسیری جاری می‏شود. از این رو، ‏در روایات اهل بیت علیهم السلام فعل جری به خود قرآن نسبت داده شده است؛ همانند «جرت۱» یا «یجری».۲

روشن است که جری و تطبیق، مرحله‏ بعد از تفسیر و تأویل است و هر جری و تطبیقی خود، پیش‏تر مبتنی بر فهم تأویلی از آیات است. از این رو، ‏می‏توان از روایات جری و تطبیق در بحث تأویل قرآن نیز به عنوان مستند بهره جست‏‏‏، لکن تمایز روایت جری و تطبیق با

1.. محمد، عن ابن عیسی، عن أبیه، عن ابن المغیرة، عن ابن مسکان، عن عبد الرحیم القصیر، عن أبی جعفر علیه السلام: فی قول اللَّه عز و جل : (ٱلنَّبِىُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَ أَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُولُوا ٱلْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِى كِتَابِ ٱللَّهِ)، فیمن نزلت؟ فقال: نزلت فی الإمرة، إن هذه الآیة جرت فی ولد الحسین من بعده فنحن أولی بالأمر و برسول اللَّه صلی الله علیه و اله من المؤمنین و المهاجرین و الأنصار (الکافی، ج۱، ص۲۸۸، ح۲)؛ علی بن محمد، عن بعض أصحابنا، عن الحسین بن عبد الرحمن، عن صندل الخیاط عن الشحام قال: سألت أبا عبد اللَّه علیه السلام فی قوله تعالی: (هَـٰذَا عَطَـاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَیرِ حِسَابٍ)، قال: أعطی سلیمان ملکا عظیما، ثم جرت هذه الآیة فی رسول اللَّه صلی الله علیه و اله فکان له أن یعطی ما شاء من شاء و یمنع من شاء و أعطاه أفضل مما أعطی سلیمان علیه السلام لقوله تعالی: (مَا ءَاتَاكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا) (الکافی، ج۱، ص۲۶۸، ح۱۰)؛ و عن العیاشی، عن الصادق علیه السلام: إنهذه الآیة جرت فی الکافر و المؤمن و البر و الفاجر من صنع إلیه معروف فعلیه أن یکافی به و لیس المکافاةان تصنع کما صنع حتی تربی، فإن صنعت کما صنع کان له الفضل بالابتداء (تفسیر الصافی، ج۵، ص۱۱۴)؛ العیاشی: عن جابر، عن أبی جعفر علیه السلام، قال: سألته عن تفسیر هذه الآیة من قول اللّٰه: (إِذْ قَالَ لِبَنِیهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِى قَالُوا نَعْبُدُ إِلَاهَكَ وَ إِلَـٰهَ ءَابَائِكَ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ إِلَـٰهًا وَاحِدًا)، قال: جرت فی القائم علیه السلام (البرهان فی تفسیر القرآن‏،‏ ج۱، ص۳۳۶).

2.. إن القرآن حی لا یموت، و الآیة حیة لا تموت، فلو کانت الآیة إذا نزلت فی أقوام فماتوا مات القرآن، و لکن هی جاریة فی الباقین کما جرت فی الماضین. وقال عبد الرحیم: قال أبو عبداللّٰه علیه السلام: إن القرآن حی لم یمت، و إنه یجری کما یجری اللیل و النهار، و کما تجری الشمس و القمر، و یجری علی آخرنا کما یجری علی أولنا (همان‏،‏ ج۳، ص۲۳۱).


گونه‌شناسی احادیث قرآنی امامیه از نظریه تا تطبیق
194

جری است یا این‏که تطبیق را همانند عمل جری در توسعه و تعمیم مدالیل و مقاصد آیات مشابه هم دانسته‏اند و به جهت وحدت ملاک به همدیگر عطف شده‏اند. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان۱ و آثار دیگر خود،۲ به اقتباسی بودن تطبیق از روایات اهل بیت علیهم السلام اشاراتی دارد. در اصطلاح، می‏توان جری را به فرآیند توسعه و تعمیم مصداق تنزیلی آیات به مصداق فراتنزیلی نامید که مستلزم عبور دادن معنا از مسیر زمان نزول به زمان فرانزول در افق مفسر است. این تعریف از جری با مفهوم لغوی آن نیز نیز هم‏سویی دارد. جری چون فرآیند فراتنزیلی است، رعایت اصول و قواعد تفسیر اساساً در آن ضرورت ندارد؛ چون تفسیر

1.. این را هم باید دانست که کلمه جری (تطبیق کلی بر مصداق) - که ما در این کتاب از آن بسیار نام می‏بریم - اصطلاحی است که از کلمات ائمه اهل بیت علیهم السلام گرفته‏ایم ... و این خود سلیقه ائمه اهل بیت علیهم السلام است که همواره یک آیه از قرآن را بر هر موردی که قابل انطباق با آن باشد، تطبیق می‏کنند؛ هر چند که اصلاً ربطی به مورد نزول آیه نداشته باشد. عقل هم همین سلیقه و روش را صحیح می‏داند؛ برای این‏که قرآن به منظور هدایت همه انسان‏ها، در همه ادوار نازل شده تا آنان را به سوی آنچه باید بدان معتقد باشند، و آنچه باید بدان متخلق گردند، و آنچه که باید عمل کنند، هدایت کند؛ چون معارف نظری قرآن مختص به یک عصر خاص، و یک حال مخصوص نیست، آنچه را قرآن فضیلت خوانده، در همه ادوار بشریت فضیلت است، و آنچه را رذیلت و ناپسند شمرده، همیشه ناپسند و زشت است، و آنچه را که از احکام عملی تشریع نموده، نه مخصوص به عصر نزول است، و نه به اشخاص آن عصر، بلکه تشریعی است عمومی و جهانی و ابدی ... (المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۶۶).

2.. نظر به اینکه قرآن مجید کتابی است همگانی و همیشگی، در غایب مانند حاضر جاری است و به آینده و گذشته مانند حال منطبق می‏شود؛ مثلاً آیاتی که در شرایط خاصه‏ای برای مؤمنین زمان نزول تکالیفی بار می‏کنند. مؤمنینی که پس از عصر نزول دارای همان شرایط هستند، بی‏کم و کاست همان تکالیف را دارند و آیاتی که صاحبان صفاتی را ستایش یا سرزنش می‏کنند یا مژده می‏دهند یا می‏ترسانند کسانی را که با آن صفات متصفند در هر زمان و در هر مکان باشند، شامل هستند. بنابر این، هرگز مورد نزول آیه‏ای مُخصِّص آن آیه نخواهد بود؛ یعنی آیه‏ای که درباره شخصی یا اشخاص معینی‏ نازل شده در مورد نزول خود منجمد نشده به هر موردی که در صفات و خصوصیات با مورد نزول آیه شریک است سرایت خواهد نمود. و این خاصه همان است که در عرف روایات به نام «جری» نامیده می‏شود. امام پنجم‏ علیه السلام در روایتی می‏فرماید: و اگر این طور باشد که وقتی آیه‏ای در قومی نازل شد، پس از آن همان قوم مردند آن آیه نیز بمیرد، از قرآن چیزی باقی نمی‏ماند و لیکن همه قرآن تا آسمان‏ها و زمین هست، جاری است و برای هر قوم آیه‏ای است که آن را می‏خوانند و از آن بهره نیک یا بد دارند. و در بعضی از روایات بطن قرآن، یعنی انطباق قرآن را به مواردی که به واسطه تحلیل به وجود آمده، از قبیل جری می‏شمارد (قرآن در اسلام، ص۷۰).

  • نام منبع :
    گونه‌شناسی احادیث قرآنی امامیه از نظریه تا تطبیق
    سایر پدیدآورندگان :
    علي راد
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1397
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1586
صفحه از 312
پرینت  ارسال به