است که موسی علیه السلام وارد طوی شود و زمانی را به گفتوگو و عبادت به خداوند بپردازد همان طوری که از ادامه آیات چنین به دست میآید که این گفتوگو طولانی نیز شده است. گویی با این بیان، خداوند وعده به موسی علیه السلام میدهد که همسرت را به ما بسپار و دلواپس نباش؛ زیرا تو را برای رسالتی بزرگ انتخاب کردهام و باید فراتر از این امور خرد و کوچک به فکر مبارزه با فرعون و نجات بنی اسرائیل باشی. خداوند دانا و حکیم خود بهتر از موسی علیه السلام به حال همسر و فرزند و اموالش آگاهی دارد و اگر موسی علیه السلام را برای مناجات و گفتوگو دعوت میکند، خود به امور آنان خواهد پرداخت. پس دیگر جای هیچ نگرانی نیست؛ همان طوری که از ادامه گفتوگو نیز شکوه و گلایهای از موسی علیه السلام را درباره وضعیت همسرش شاهد نیستیم.
برای فهم عمیق و دقیق این تأویل از (فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ) تاریخگذاری این حادثه در حیات موسی علیه السلام میتوان راهگشا باشد. نگاه جامع به داستان موسی علیه السلام در قرآن نشان میدهد که این واقعه در دوره دوم از حیات وی رخ داده است. آغازه دوره نخست حیات موسی علیه السلام تولد وی است که مصادف با دوره استضعاف بنی اسرائیل از سوی فرعون مصر است. در این دوره فرعون مصر، دستور به قتل نوزدان پسر قوم بنی اسرائیل داده است؛ زیرا کاهنان دربارش پیش بینی کردهاند که زوال حکومت وی به دست پسری از بنی اسرائیل است. لذا بر زنان باردار سخت گرفتند، ولی خداوند مادر حضرت موسی علیه السلام را از گزند آنان دور نگهداشت تا اینکه حضرت موسی علیه السلام به دنیا آمد.۱ مادر حضرت موسی علیه السلام علی رغم محبت شدید به