163
گونه‌شناسی احادیث قرآنی امامیه از نظریه تا تطبیق

این قسم از روایات با سایر گونه‏ها روشن شود:

حیات و موت

آیه (يُخْرِجُ ٱلْحَىَّ مِنَ ٱلْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ ٱلْمَيِّتَ مِنَ ٱلْحَىِّ وَ يُحْىِ ٱلْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَ كَذَٰلِكَ تُخْرَجُونَ)۱ به قرینه آیات بعدی،۲ بیان‏گر این است که مقصود از حیات و ممات در آیه زندگی و مرگ طبیعی است که به عنوان یک قانون کلی بر انسان و طبیعت حاکم است و این یکی از نشانه‏های قدرت خداوند در طبیعت است که خداوند زنده را مرده و مرده را از زنده خارج می‏کند و گویی چرخه‌ای میان حیات و ممات بر قرار است و این امر را انسان به وجدان و تجربه در طبیعت مشاهده می‏کند که چگونه طبیعت میرا دوباره جان تازه می‏یابد؛ همان طوری که در آیه (إِنَّ ٱللَّهَ فَالِقُ ٱلْحَبِّ وَٱلنَّوَىٰ يُخْرِجُ ٱلْحَىَّ مِنَ ٱلْمَيِّتِ وَمُخْرِجُ ٱلْمَيِّتِ مِنَ ٱلْحَىِّ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ فَأَنَّىٰ تُؤْفَكُونَ)۳ به این مهم تصریح شده است. روشن است که ظاهر کلمه حیات برای بیان حالت بهره‏مندی انسان از زیست طبیعی و داشتن قوه انتفاع به کار می‏رود و به دارنده این ویژگی حیّ اطلاق می‏شود. موت، نقض یا فقدان حالت حیات است و میّت فردی است که فاقد حیات طبیعی است. از این رو، ‏بر پایه ظاهر آیه، حیات و موت وصف زیست مادی و فیزیکی موجودات از جمله انسان و طبیعت است. لکن در روایات امامیه بطن حیات در آیات مذکور به ایمان و عدالت و موت به کفر تأویل شده است۴ و چنین استدلال شده است

1.. سوره روم، آیه ۱۹.

2.. (وَمِنْ آٰيَاتِهِ أَنْ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنتُم بَشَرٌ تَنتَشِرُونَ) (سوره روم، آیه ۲۰).

3.. سوره انعام، آیه ۹۵.

4.. علی بن محمد، عن صالح بن أبی حماد، عن الحسین بن یزید، عن الحسن بن علی بن أبی حمزة، عن أبی إبراهیم، عن أبی عبداللّٰه علیه السلام قال فی حدیث طویل: و قال اللّٰه عز و جل : (يُخْرِجُ ٱلْحَىَّ مِنَ ٱلْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ ٱلْمَيِّتَ مِنَ ٱلْحَىِّ)، فالحی المؤمن الذی تخرج طینته من طینة الکافر، و المیت الذی یخرج من الحی هو الکافر الذی یخرج من طینة المؤمن، فالحی المؤمن و المیت الکافر، و ذلک قوله عز و جل : (أَوَ مَن كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ)، فکان موته اختلاط طینته مع طینة الکافر، و کان حیاته حین فرق اللّٰه عز و جل بینهما بکلمته، کذلک یخرج اللّٰه - جل و عز - المؤمن فی المیلاد من الظلمة بعد دخوله فیها إلی النور، و یخرج الکافر من النور إلی الظلمة بعد دخوله إلی النور و ذلک قوله عز و جل : ( لِيُنذِرَ مَن كَانَ حَيًّا وَ يَحِقَّ ٱلْقَوْلُ عَلَى ٱلْكَافِرِينَ) (نور الثقلین، ج۱، ص۷۶۴؛ نیز، ر.ک: البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۴۵۶).‏


گونه‌شناسی احادیث قرآنی امامیه از نظریه تا تطبیق
162

رسیدن زمان بایسته آن، نمی‏توان با بطن مواجهه عینی یافت و با فرارسیدن زمان آن، گویی که قرآن هم اکنون به جاری زمانه نظر افکنده است و مفهوم طراوت و جدید بودن قرآن در هر زمان روشن می‏شود.۱ شایان ذکر است که اصل زمان‏پذیری بطن و تأویل آیات به عنوان یک قاعده شناخته شده در روایات صحابه نیز قابل بازیابی است۲ و نمونه‏هایی از کاربرد و استناد به آن در منابع روایی اهل سنّت گزارش شده است.۳ حتی بر پایه روایتی از ابن مسعود زمان تأویل آیات به گذشته، حال و آینده تقسیم شده است.۴

اینک در ادامه دو نمونه از تأویل معنای باطنی آیات را بررسی می‏کنم تا وجه تمایز تبیین

1.. قال: حدثنا یعقوب بن السکیت النحوی، قال: سألت أبا الحسن علی بن محمد بن الرضا علیهم السلام: ما بال القرآن لا یزداد علی النشر و الدرس إلا غضاضة؟ قال: إن اللّٰه (تعالی) لم یجعله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس، فهو فی کل زمان جدید، و عند کل قوم غض إلی یوم القیامة‏ (الامالی، طوسی، ص۵۸۱).

2.. عبد الرزاق، عن معمر، عن الحسن أن ابن مسعود سأله رجل عن قوله تعالی: (عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ لَا يَضُرُّكُم مَّن ضَلَّ إِذَا ٱهْتَدَيْتُمْ)، فقال: إن هذا لیس بزمانها انها الیوم مقبوله، و لکنه قد أوشک أن یأتی زمانها تأمرون بالمعروف فیصنع بکم کذا و کذا، أو قال فلا یقبل منکم فحینئذ علیکم أنفسکم لا یضرکم من ضل إذا اهتدیتم. عبد الرزاق، عن معمر، عن قتادة، عن رجل قال: کنت فی خلافة عثمان بالمدینة فی حلقة فیهم أصحاب النبی صلی الله علیه و سلم فإذا فیهم شیخ یسندون إلیه فحسبت أنه أبی بن کعب فقرأ رجل علیکم أنفسکم لا یضرکم من ضل، فقال الشیخ: إنما تأویلها فی آخر الزمان (تفسیر القرآن، صنعانی، ج۱، ص۱۹۹ - ۲۰۰).

3.. سلمة بن شبیب، حدثنا الحمیدی، حدثنا سفیان قال: سمعت رجلا سأل جابرا عن قوله عز و جل : (فَلَنْ أَبْرَحَ ٱلْأَرْضَ حَتَّىٰ يَأْذَنَ لِى أَبِى أَوْ يَحْكُمَ ٱللَّهُ لِى وَ هُوَ خَيْرُ ٱلْحَاكِمِينَ)، فقال جابر: لم یجئ تأویل هذه (صحیح مسلم، ج۱، ص۱۶)؛ حدثنا أحمد بن المقدام، قال: ثنا المعتمر بن سلیمان، قال: سمعت أبی، قال: ثنا قتادة، عن أبی مازن قال: انطلقت علی عهد عثمان إلی المدینة، فإذا قوم من المسلمین جلوس، فقرأ أحدهم هذه الآیة: (عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ)، فقال أکثرهم: لم یجئ تأویل هذه الآیة الیوم (جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج۷، ص۱۲۸ - ۱۲۹).

4.. أنبأ عبید اللّٰه بن موسی، ثنا أبو جعفر الرازی، عن الربیع بن انس، عن أبی العالیة، قال کانوا عند عبداللّٰه‏‏‏ بن مسعود، فوقع بین رجلین ما یقع بین الناس فوثب کل واحد منهما إلی صاحبه، فقال بعضهم: ألا أقوم فأمرهما بالمعروف و انهاهما عن المنکر؟ فقال بعضهم: علیک نفسک؛ ان اللّٰه تعالی قال: (يَا أَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ لَا يَضُرُّكُم مَّن ضَلَّ إِذَا ٱهْتَدَيْتُمْ). فسمعها ابن مسعود فقال: لم یجئ تأویل هذه الآیة بعد إن القرآن انزل حین انزل و کان منه آی مضی تأویله قبل ان ینزل، و کان منه آی وقع تأویله بعد الیوم، و منه آی یقع تأویله عند الساعة، و ما ذکروا من أمر الساعة، و منه آی یقع تأویله بعد یوم الحساب و الجنة و النار، فما دامت قلوبکم واحدة و أهواؤکم واحدة و لم تلبسوا شیعا و لم یذق بعضکم بأس بعض فمروا و انهوا، فإذا اختلفت القلوب و الأهواء و ألبستم شیعا و ذاق بعضکم باس بعض فامرؤ و نفسه فعند ذلک جاء تأویلها (السنن الکبری، ج۱۰، ص۹۲).

  • نام منبع :
    گونه‌شناسی احادیث قرآنی امامیه از نظریه تا تطبیق
    سایر پدیدآورندگان :
    علي راد
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1397
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1217
صفحه از 312
پرینت  ارسال به