وی در شبهه مذکور است.
نمونه دوم، شبهه بتپرست بودن پدر ابراهیم علیه السلام است که برآیند چنین خطای معناشناختی بوده است. «ترح» یا «تارح» نام پدر ابراهیم علیه السلام در تورات است۱ و در عموم منابع اسلامی مسلمانان نیز همین عنوان برای پدر ایشان یاد شده است و فقط در قرآن تعبیر (قَالَإِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ ءَازَرَ)۲ و مشابه آن، (يَا أَبَتِ)۳ موجب گفتوگوها و تردیدهایی میان محققان در اطلاق حقیقی کلمه پدر به آزر از سوی ابراهیم شده است؛ زیرا برابر صریح آیات آزر بتپرست بوده است و این با مبنای کلامی طهارت آبای پیامبران - که در برخی از روایات نبوی بدان تصریح شده است - تعارض دارد.۴ برای رفع این تعارض و تعیین اسم دقیق پدر ایشان نکات ذیل قابل توجه است:
در هیچ یک از منابع توراتی، تاریخی و روایی آزر به عنوان پدر ابراهیم تارح یاد نشده است. از این رو، اصل بر این است که اسم اصلی پدر ایشان تارح بوده است و نه آزر. ابن کثیر اشتهار این دیدگاه نزد جمهور از انسابنگاران و اهل کتاب را چنین تقریر کرده است:
۰.و جمهور أهل النسب، منهم ابن عباس، على أن اسم أبیه تارح و أهل الکتاب یقولون تارخ بالخاء المعجمة.۵
همچنین، در این منابع آزر به عنوان لقب یا کنیه تارح نیز یاد نشده است. از این رو، احتمال اینکه هر دو اشاره به یک فرد داشته باشد و این اختلاف عناوین از باب تفاوت اسم
1.. تورات، سفر پیدایش، ۱۱: ۲۷.
2.. (وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ ءَازَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا ءَالِهَةً إِنِّىأَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِى ضَلَالٍ مُّبِينٍ) (سوره انعام، آیه ۷۴).
3.. (وَٱذْكُرْ فِى ٱلْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا * إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَ لَا يُبْصِرُ وَ لَا يُغْنِى عَنكَ شَيْـٔا * يَا أَبَتِ إِنِّى قَدْ جَاءَنِى مِنَ ٱلْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِى أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا * يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ ٱلشَّيْطَـٰنَ إِنَّ ٱلشَّيْطَـٰنَ كَانَ لِلرَّحْمَـٰنِ عَصِيًّا * يَا أَبَتِ إِنِّى أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ ٱلرَّحْمَـٰنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطَـٰنِ وَلِيًّا) (سوره مریم، آیه ۴۱ - ۴۵).
4.. لَمْ یزَلْ ینْقُلُنِی اللَّهُ مِنْ أَصْلَابِ الطَّاهِرِینَ إِلَی أَرْحَامِ الْمُطَهَّرَاتِ حَتَّی أَخْرَجَنِی فِی عَالَمِکُمْ هَذَا لَمْ یدَنِّسْنِی بِدَنَسِ الْجَاهِلِیةِ (بحار الانوار، ج۱۵، ص۱۱۷).
5.. قصص الانبیاء، ج۱، ص۱۷۳.