ارسال پیراهن از سوی یوسف علیه السلام به پدر و شفا یافتن چشمان نابینای وی.
ممکن است با مطالعه سوره یوسف علیه السلام چنین به ذهن آید که پیراهن یوسف علیه السلام یک پیراهن عادی و معمولی بود که حضرت یوسف علیه السلام نیز همانند دیگر افراد عادی از آن به عنوان تنپوش استفاده میکرد. خونآلود شدن، پاره شدن از پشت و انداختن آن به صورت پدر به عنوان نماد یوسف علیه السلام کارکرد هر پیراهن دیگری نیز هست و این پیراهن خاص و ویژهای نبوده است. با این تحلیل، اساساً کارکرد ویژهای پیراهن یوسف علیه السلام و آیات مرتبط به آن در داستان سوره یوسف علیه السلام نخواهند داشت؛ اما روایت فوق از ویژگی خاصی در پیراهن یوسف علیه السلام رمزگشایی میکند و آن را در سطح نشانهای ویژه در خط داستانی سوره یوسف علیه السلام معرفی میکند که با توجه به آن، تبیین دیگری از آیات پیراهن یوسف علیه السلام خواهیم داشت و حتی گرهنمایی برخی از دیگر آیات نیز گشوده خواهد شد.
بر پایه روایت مذکور، پیراهن یوسف علیه السلام پیراهنی خاص بوده است و نقش مراقبتی برای یوسف علیه السلام در مراحل مختلف حیات وی داشته است. در تعبیر «ثلاث آیات»، آیه را میتوان بر نشانه یا معجزه حمل کرد. دلالت آن برای معجزه در آیه سوم خیلی روشن است و میتوان از آن برای دو مورد نخست نیز استفاده کرد. ما اصطلاح نشانه را به کار بردیم تا مفهومی اعم از معجزه داشته باشد؛ برای نمونه، زمانی که برادران یوسف علیه السلام پیراهنی خونآلود وی را به حضرت یعقوب علیه السلام نشان دادند، ایشان بدون وارسی پیراهن و خون آن، بدون هیچ درنگی این اقدام را تسویل نفس آنان خواند و کشته شدن یوسف علیه السلام را نپذیرفت.
حال، سؤال این است که چرا یعقوب علیه السلام با اطمینان ادعای پسرانش را نپذیرفت و به بیانی دیگر، بینه آنان را دروغ خواند؛ همان طوری که آیه از آن به «دم کذب» یاد میکند. از حدیث مذکور بر میآید که همین اقدام پسران یعقوب در نشان دادن پیراهنی دیگر به جای پیراهن اصیل یوسف علیه السلام نخستین نشانهای برای یعقوب علیه السلام بود که یوسف علیه السلام زنده است و این پیراهن آلوده شده به خون، پیراهن یوسف علیه السلام نیست؛ زیرا یعقوب علیه السلام از ماهیت این پیراهن و کارکرد مراقبتی آن از یوسف علیه السلام آگاهی داشت. نشانه دوم، کارکرد این پیراهن اصیل در رهایی یوسف علیه السلام از دام زلیخا بود که آبروی وی را با پاره شدن از پشت پیراهن حفظ کرد