بثوب من ثیاب الجنة، فالبسه إیاه فلم یصبه معه حر و لا برد، فلما حضر إبراهیم الموت جعله فی تمیمة و علقه على اسحق و علقه اسحق على یعقوب، فلما ولد لیعقوب یوسف علقه علیه، فکان فی عنقه حتى کان من امره ما کان فلما اخرج یوسف القمیص من التمیمة وجد یعقوب ریحه و هو قوله (إِنِّى لَأَجِدُ رِیحَ یوسُفَ لَوْلَا أَن تُفَنِّدُونِ)، و هو ذلک القمیص الذی انزل من الجنة. قلت له: جعلت فداک! فإلى من صار ذلک القمیص؟ فقال: إلى أهله، ثم قال: کل نبی ورث علما أو غیره فقد انتهى إلى محمد - علیه و آله السلام - و کان یعقوب بفلسطین و فصلت العیر من مصر فوجد یعقوب ریحه و هو من ذلک القمیص الذی اخرج من الجنة و نحن ورثته صلی الله علیه و اله.۱
هر چند در متن روایت فوق به آیات پیراهن یوسف علیه السلام اشاره و موضوع حدیث هم واقع شده است، اما مسأله و هدف اصلی حدیث گفتوگو از دلالت و مفاد متن آیات نیست، بلکه فراتر از مفاد آیه، آگاهیهای از پیراهن یوسف علیه السلام ارائه کرده است. از این رو، حدیث مذکور تفسیری نیست. هر چند که آیات سبب طرح پرسشی درباره ماهیت اعجازآمیز پیراهن یوسف علیه السلام شده است، اما امام صادق علیه السلام به تبیین مدلول آیه نپرداخته است، بلکه آگاهیهایی از بهشتی بودن جنس پارچه آن، تأثیر آن در سرد شدن آتش بر ابراهیم علیه السلام، و به ارث رسیدن آن در خاندان نبوت ابراهیم تا حضرت محمد صلی الله علیه و اله و اهل بیت ایشان علیهم السلام ارائه کرده است که اساساً متن آیه فاقد نشانههای زبانی درباره هر یک از این ویژگیهاست.
چرایی ملاقات موسی علیه السلام با خضر علیه السلام
در بخشی از سوره کهف قرآن از آیه (فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا ءَاتَینَاهُ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَ عَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا)، به داستان ملاقات حضرت موسی علیه السلام با بندهای نیک نام خداوند و دارنده علم لدنی اشاره دارد، ولی به چرایی این ملاقات و زمینههای پیشینی آن اشارهای ندارد. در روایات دلیل این ملاقات و پیجویی این بنده خاص از سوی موسی علیه السلام، تصور بنی اسرائیل درباره شناخت موسی علیه السلام از خداوند بیان شده است که چنین تصور میشد که موسی علیه السلام داناترین فرد است،