فهمید یا خالی از هر مبنایی تفسیرش نمود.۱ بدیهى است که براى فهم درست و عمیق قرآن، داشتن مبانی فکری و اعتقادی صحیح برای انتخاب مصادر، روش و ابزارهاى تفسیر ضروری است؛۲ به گونهای که اگر مفسّری فاقد چنین اصولی باشد، به همان نسبت، برداشت او از مقاصد قرآن دچار کاستی و خطا خواهد بود. همچنین، پذیرش یا رد یک یا چند پیشفرض بنیادی، در کمال و اعتبار تفسیر مؤثر است. شماری از احادیث اهل بیت علیهم السلام با گوشزد کردن آسیبهای فراروی فهم و تفسیر قرآن کریم، مفسران را به اتخاذ نظریه صحیح تفسیر قرآن رهمنون میکنند که میتوان آنها را احادیث آسیبشناسی فهم قرآن نامید و نظر به تفاوت موضوع و هدف آنها در گونه مستقلی از سایر روایات جایابی کرد. تفسیر به رأی،۳ در هم آمیختن آیات با یکدیگر،۴ نزع آیات از بافت و سیاق قرآن،۵
1.. برای آگاهی از ضرورت وجود پیش فرض در تفسیر، ر.ک: منطق تفسیر قرآن(۱)، ص۱۲۵؛ درسنامه ترجمه: اصول، مبانی و فرایند ترجمه قرآن کریم، ص۱۱۳- ۱۱۴ و ۱۲۷؛ «پیش فهمهای علامه در المیزان»، ص۱۵۳.
2.. «مبانی و معیارهای فهم روشمند وحی»، ص۲۰ - ۲۸.
3.. این آسیب در روایات متعددی از رسول خدا صلی الله علیه و اله و اهل بیت علیهم السلام تذکر داده شده است؛ برای نمونه، در روایاتی از ایشان چنین گزارش شده است: «قال وهب بن وهب القرشی: و حدثنی الصادق جعفر بن محمد، عن أبیه الباقر، عن أبیه علیهم السلام: أن أهل البصرة کتبوا إلی الحسین بن علی علیهما السلام، یسألونه عن الصمد فکتب إلیهم: بسم اللّٰه الرحمن الرحیم، أما بعد فلا تخوضوا فی القرآن، و لا تجادلوا فیه، و لا تتکلموا فیه بغیر علم، فقد سمعت جدی رسول اللّٰه صلی الله علیه و اله یقول: من قال فی القرآن بغیر علم فلیتبوء مقعده من النار» (التوحید، ص۹۰ - ۹۱)؛ «... و من فسر القرآن برأیه فقد افتری علی اللّٰه الکذب ...» (کمال الدین و تمام النعمة، ص۲۵۷)؛ «... قال رسول اللّٰه صلی الله علیه و اله: قال اللّٰه جل جلاله: ما آمن بی من فسر برأیه کلامی و ما عرفنی من شبهنی بخلقی و ما علی دینی من استعمل القیاس فی دینی» (عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج۱، ص۱۰۷)؛ «...کانّهم ائمّة الکتابِ و لیسَ الکتابُ امامهم فلم یبق عندهم منه الاّ اسمه و لا یعرفون الاّ خطّه و زُبُره ...» (الکافی، ج۸، ص۳۸۸)؛ «... و إیاک و إیاک و تلاوة القرآن برأیک، فإن الناس غیر مشترکین فی علمه کاشتراکهم فیما سواه من الأمور، و لا قادرین علیه و لا علی تأویله إلا من حده و بابه الذی جعله اللّٰه له فافهم إن شاء اللّٰه و اطلب الامر من مکانه تجده إن شاء اللّٰه» (المحاسن، ج۱، ص۲۶۸).
4.. این آسیب در روایات «ضرب قرآن با قرآن» نامیده شده است: «ما ضرب رجل القرآن بعضه ببعض إلا کفر» (الکافی، ج۲، ص۶۳۲). ملا محسن فیض در تبیین آین آسیب چنین مینویسد: أقول: لعل المراد بضرب بعضه ببعض متشابهاته إلی بعض بمقتضی الهوی من دون سماع من أهله أو نور و هدی من اللّٰه (تفسیر الصافی، ج۱، ص۳۵). ملا صالح مازندانی نیز آن را چنین تفسیر کرده است: قوله: «ما ضرب رجل القرآن بعضه ببعض إلاّ کفر» یحتمل وجهین: الأوّل أن یُراد بالضرب المعنی المعروف، فإن کان من باب الاستخفاف فهو کفر جحود و إلاّ فهو کفر النعمة و ترک الأدب. الثانی أن یُستعمل الرأی فی المجمل و المؤول و المطلق و العامّ و المجاز و المتشابه و غیرها من المعضلات و یجمع بینها بإعتبارات خیالیة و إختراعات وهمیة و یستنبط منها أحکاماً (( یعمل بها و یفتی بها من غیر أن یکون له مستند صحیح و نقل صریح عن أهل الذکر علیهم السلام، و قد نقل عن الصدوق أنه قال فی کتاب معانی الأخبار «سألت محمد بن الحسن عن معنی هذا الحدیث فقال: هو أن یجیب الرجل فی تفسیر آیة بتفسیر آیة أخری» (شرح اصول الکافی، ج۱۱، ص۸۳).
5.. «... عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: مَا عَلِمْتُمْ فَقُولُوا، و مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَقُولُوا: اللَّه أَعْلَمُ؛ إِنَّ الرَّجُلَ لَیَنْتَزِعُ الآیَةَ مِنَ الْقُرْآنِ یَخِرُّ فِیهَا أَبْعَدَ مَا بَیْنَ السَّمَاءِ و الأَرْضِ» (الکافی، ج۱، ص۴۲)؛ ملا صالح مازندرانی نزع آیات را چنین شرح کرده است: ... إنّ الرجل لینتزع الآیة من القرآن»، أی لیقتلعها من انتزعت الشیء فانتزع، أی اقتلعه فاقتلع، و المقصود أنّ الرجل لیأخذ الآیة من القرآن و یستخرجها منه لیستدلّ بها علی مقصوده أو لیفسّر معناها (شرح اصول الکافی، ج۲، ص۱۲۵).