175
گونه‌شناسی احادیث قرآنی امامیه از نظریه تا تطبیق

در نتیجه، دیدگاه کعب فاقد مستند لازم و معتبر در تفسیر متن آیه بوده و خلاف ظاهر و سیاق آیه ‏‏است.

تأویل متشابه

از آن‏جایی‏که تأویل با کشف مقصود اصلی گوینده پیوند دارد و هدف از آن نمایاندن مراد جدی گوینده از ظواهر است، از این رو، تأویل ‏در تبیین گزاره‏های متشابه نیز حضوری پررنگ دارد. نمونه‏های ذیل گویای کارکرد تأویل در تبیین مقصود صحیح از آیات متشابه ‏‏است:

ظن یونس‏ علیه السلام

با استناد به ظاهر آیه (فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ) چنین ادعا شده است که مفاد آن با عصمت پیامبران ناسازگار است؛ زیرا حضرت یونس علیه السلام چنین می‏پنداشت که خداوند نسبت به وی دیگر قدرتی ندارد.۱ امام رضا‏ علیه السلام در روایتی، با بیان «إنّما ظنّ بمعنى: استیقن أنّ اللّه لن یضیّق علیه رزقه»، به تصحیح این پنداره پرداختند۲ و تشابه‏نمایی ظاهر «ظنّ» به معنای گمان و پنداره را بر طرف کردند. در حقیقت، این شبهه برآیند ‏فهم نادرست اشکال کننده از معنای مقصود «ظنّ» در این آیه است؛ زیرا در آیه مذکور کلمه «ظنّ» به معنای یقین و فعل (نَّقْدِرَ عَلَيْهِ) به معنای تضییق روزی به کار رفته است؛ همان طوری که در آیه (وَ أَمَّا إِذَا مَا ٱبْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ)۳ در همین معنا به کار رفته است. همچنین، در صورت حمل معنای کلمه «ظنّ» به گمان حضرت یونس علیه السلام به خروج از حیطه قدرت الهی، مستلزم کفر وی خواهد بود۴

1.. الإمام الرضا علیه السلام ـ حینَما سَأَلَهُ عَلِیُّ بنُ مُحَمَّدِ بنِ الجَهمِ: یَا بنَ رَسولِ اللهِ، أ تَقولُ بِعِصمَةِ الأَنبِیاءِ؟ قالَ: نَعَم. قالَ: فَما تَعمَلُ فی قَولِ اللهِ عز و جل : (وَ ذَا ٱلنُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَـٰضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ)؟ (عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج۱، ص۱۹۲، ح۱؛ الأمالی، صدوق، ص۱۵۰، ح۱۴۸).

2.. کنز الدقائق، ج۶، ص۱۰۷.

3.. سوره فجر، آیه ۱۶.

4.. الإمام الرضا علیه السلام: أمّا قَولُهُ عز و جل: (وَ ذَا ٱلنُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَـٰضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ)، إنَّما «ظَنَّ» بِمَعنَی: استَیقَنَ أنَّ اللهَ لَن یُضَیِّقُ عَلَیهِ رِزقَهُ؛ ألا تَسمَعُ قَولَ اللهِ عز و جل : (وَ أَمَّا إِذَا مَا ٱبْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ)، أی ضَیَّقَ عَلَیهِ رِزقَهُ، و لَو ظَنَّ أنَّ اللهَ لا یَقدِرُ عَلَیهِ لَکانَ قَد کَفَرَ (عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج۱، ص۱۹۲، ح۱)؛ الإمام الرضا علیه السلام ـ لَمّا سُئِلَ عَن قَولِهِ تَعالی: (وَ ذَا ٱلنُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَـٰضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ) ـ : ذاکَ یونُسُ بنُ مَتّی علیه السلام ذَهَبَ مُغاضِباً لِقَومِهِ (فَظَنَّ)، بِمَعنَی استَیقَنَ (أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ)، أن لَن نُضَیِّقَ عَلَیهِ رِزقَهُ، و مِنهُ قَولُهُ عز و جل: (وَ أَمَّآ إِذَا مَا ٱبْتَلَـاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ)، أی ضَیَّقَ و قَتَرَ ... (عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج۱، ص۲۰۱، ح۱؛ الاحتجاج، ج۲، ص۴۳۲، ح۳۰۸ نحوه و کلاهما عن علی بن الجهم؛ بحار الأنوار، ج۱۱، ص۷۸، ح۸).


گونه‌شناسی احادیث قرآنی امامیه از نظریه تا تطبیق
174

را قبول نداشتند؛ زیرا در روایاتی، به صراحت، قول به استفاده از پوست مردار در پاپوش حضرت موسی علیه السلام نفی شده است و آیه (فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ) حضرت موسی علیه السلام به معنای دیگری تفسیر شده است که بدان اشاره شد. اساساً خاستگاه استفاده میته در پاپوش حضرت موسی علیه السلام به رأی کعب الأحبار برمی‏گردد که در اقوال منسوب به برخی تابعان چون عکرمه انعکاس یافته است که فاقد اعتبار فقهی در فتوا است؛ زیرا مصدری اسرائیلی دارد و با معارف اسلامی در نبوت سازگار نیست. روایات موافق با آرای عامه در منابع روایی امامیه نیز از روی تقیه صادر شده است.۱ در نتیجه، اساساً این شبهه مستند به رأی شخصی معلوم الحال چون کعب الأحبار یهودی است که برای اولین بار در کتاب الموطأ به عنوان فتوای فقهی مطرح شده است و امامان شیعه به دلیل موافقت با فقه رسمی حاکمیت، به عنوان تقیه، این روایت را بیان کرده‏اند‏‏‏، لکن خودشان در سایر روایات به تبیین بطلان این دیدگاه و مفهوم صحیح آیه مذکور پرداخته‏اند که بیان آن گذشت. ابن شهر آشوب قول به حلیت استفاده از پوست مردار از سوی حضرت موسی علیه السلام را - که از کعب و قتاده نقل شده - قول فاسد دانسته است؛ زیرا هیچ پیامبری استفاده از پوست مردار را حلال ندانسته است.۲

سه) آیه در دلالت بر اقامه نماز با نعلین از سوی حضرت موسی علیه السلام و علم وی به کاربرد میته در پاپوش کاملاً ساکت است و فقط بر خلع نعلین دلالت دارد. لذا فرضیه نسخ این حکم در شریعت اسلام مقبول نیست.۳ این پاسخ بر این مهم تأکید دارد که دیدگاه کعب و قتاده با ظاهر آیه سازگاری ندارد و سیاق آیات نیز بر احترام‏آمیز بودن خلع دلالت دارند.۴

1.. وسائل الشیعة، ج۴، ص۳۴۴.

2.. و قال کعب و عکرمة لأنها کانت من جلد حمار میت، و هذا فاسد لأن النبی لا یستحل المیت (متشابه القرآن و مختلفه، ج۱، ص۲۴۱ - ۲۴۲).

3.. و یمکن الحمل علی کونه منسوخا، فإن تلک الشریعة لیست بحجة علینا، علی أنه لیس فیه دلالة علی أنه کان یلبس نعلیه فی الصلاة، و لا فیه إشعار بأنه کان عالما بکونهما میتة، بل هو دال علی مضمون الباب للامر بالخلع (وسائل الشیعة، ج۴، ص۳۴۴).

4.. و بالجملة قوله: (إِنِّى أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ...)، تنبیه لموسی علی أن الموقف موقف الحضور و مقام المشافهة، و قد خلی به و خصه من نفسه بمزید العنایة، ...، و سیاق الآیة یعطی أن الخلع لاحترام الموقف (المیزان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج۱۴، ص۱۳۹-‏ ۱۵۹).

  • نام منبع :
    گونه‌شناسی احادیث قرآنی امامیه از نظریه تا تطبیق
    سایر پدیدآورندگان :
    علي راد
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1397
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1489
صفحه از 312
پرینت  ارسال به