165
گونه‌شناسی احادیث قرآنی امامیه از نظریه تا تطبیق

روایات امامیه بطن آیه به تولد شخص مؤمن از پدری کافر تأویل شده است؛۱ یعنی ضمن حفظ ظاهر مفهومی عمیق‏تر از بطن آیه انتزاع شده است که مبتنی بر تأویل مفاهیم حیات و موت در آیه بر ایمان و کفر است که پیش‏تر بیان شد. همین تأویل در روایات رسول خدا صلی الله علیه و اله نیز با تطبیق بر مصداق نیز بیان گزارش شده است که حضرت وقتی بانویی زیبا روی از خویشان خود را مشاهده کردند آیه (يُخْرِجُ ٱلْحَىَّ مِنَ ٱلْمَيِّتِ) را قرائت کردند و در ادامه روایت آمده است که پدر این بانو کافر بود.۲ از این رو، ‏استبعاد برخی از مفسران درباره این تأویل به دلیل خفا یا عدم اغلبیت در استعمالات عرفی۳ نادرست است؛ زیرا اساساً در تأویل به دلیل تجرید قیود از ظاهر کلام اندکی دشواریابی معنا وجود دارد و این طبیعی است که عموم مردمان در محاورات خود چنین کاربردهایی را کمتر به کار ببرند؛ اما عدم کثرت کاربرد دلیل بر نفی صحت آن نیست؛ همان طوری که روایات نبوی و اهل بیت علیهم السلام به آن تصریح دارند و حتی برخی از مفسران تابعی نیز رأیی همسوی با دیدگاه اهل بیت علیهم السلام

1.. علی بن محمد، عن صالح بن أبی حماد، عن الحسین بن یزید، عن الحسن بن علی بن أبی حمزة،عن أبی إبراهیم، عن أبی عبداللّٰه علیه السلام قال فی حدیث طویل: و قال اللّٰه عز و جل : (يُخْرِجُ ٱلْحَىَّ مِنَ ٱلْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ ٱلْمَيِّتَ مِنَ ٱلْحَىِّ)، فالحی المؤمن الذی تخرج طینته من طینة الکافر، و المیت الذی یخرج من الحی هو الکافرالذی یخرج من طینة المؤمن، فالحی المؤمن و المیت الکافر، و ذلک قوله عز و جل : (أَوَ مَن كَانَ مَيْتًافَأَحْيَيْنَاهُ)، فکان موته اختلاط طینته مع طینة الکافر، و کان حیاته حین فرق اللّٰه عز و جل بینهما بکلمته، کذلکیخرج اللّٰه - جل و عز - المؤمن فی المیلاد من الظلمة بعد دخوله فیها إلی النور، و یخرج الکافر من النورإلی الظلمة بعد دخوله إلی النور و ذلک قوله عز و جل : ( لِيُنذِرَ مَن كَانَ حَيًّا وَ يَحِقَّ ٱلْقَوْلُ عَلَى ٱلْكَافِرِينَ) (نور الثقلین، ج۱، ص۷۶۴).

2.. عبد الرزاق قال: نا معمر عن الزهری: أن النبی صلی الله علیه و سلم دخل علی بعض نسائه فإذا عندها امرأة حسنة الهیئة، فقال: من هذه قالت إحدی خالاتک؟ قال: إن خالاتی بهذه البلدة لغرائب، وأی خالاتی هذه؟ قالت: بنت الأسود بن عبد یغوث. قال: سبحان اللّٰه الذی یخرج الحی من المیت و کانت امرأة صالحة و کان أبوها کافرا (تفسیر القرآن، صنعانی، ج۱، ص۱۱۷ - ۱۱۸).

3.. و أما تأویل من تأوله بمعنی الحبة من السنبلة، و السنبلة من الحبة، و البیضة من الدجاجة، و الدجاجة من البیضة، و المؤمن من الکافر، و الکافر من المؤمن، فإن ذلک و إن کان له وجه مفهوم، فلیس ذلک الأغلب الظاهر فی استعمال الناس فی الکلام، و توجیه معانی کتاب اللّٰه عز و جل إلی الظاهر المستعمل فی الناس، أولی من توجیهها إلی الخفی القلیل فی الاستعمال (جامع البیان، ج۳، ص۳۰۷).


گونه‌شناسی احادیث قرآنی امامیه از نظریه تا تطبیق
164

که اساساً قرآن مؤمن را حی خوانده است.۱ لذا بر پایه برخی از روایات مؤمن در اثر مرگ میرا نمی‏شود، ولی حیات کافر با مرگ وی بسته می‏شود و این باور یکی از اعتقادات امامیه بیان شده است۲ که مستند آن بطن آیات مورد بحث است.

این روایات با تجرید مفهوم مادی از حیات آن را به ایمان و عدالت تأویل کرده‏اند و به عنوان یکی از بطون مقصود آیات بیان کرده‏اند.۳ از این رو، ‏حیات و موت انحصار در مفهوم مادی و طبیعی آن ندارد و بطن آیات مذکور شامل ایمان و عدالت نیز می‏شود که سبب حیات معقول و معنوی انسان‏ها و طراوات و پویایی جامعه انسانی است. در روایتی به هدف زدودن حصر مفهوم آیه در ظاهر تصریح شده است که مقصود از «یحیى الأرض بعد موتها‏» زنده شدن دوباره زمین بعد از بارش باران نیست، بلکه مقصود برانگیخته شدن مردانی صالح از سوی خداوند است که عدل را در زمین اقامه می‏کنند و به پاس این عدالت زمین حیات دوباره پیدا می‏کند و اقامه عدالت در زمین همانا از بارش چهل روز باران در زمین نافع‏تر است۴. همچنین، بر پایه دیدگاه مفسران ظاهر آیه (يُخْرِجُ ٱلْحَىَّ مِنَ ٱلْمَيِّتِ‏) به حیات یافتگی انسان‏ها و حیوانات از نطفه و پرندگان و خزندگان از تخم اشاره دارد و مرده در ادامه آیه (يُخْرِجُ ٱلْحَىَّ مِنَ ٱلْمَيِّتِ‏) و آیات دیگر، همان نطفه و تخم جانداران است که فاقد حیات هستند،۵ ولی به قدرت و علم خداوند به موجودی زنده تبدیل می‏شوند. اما در

1.. و ذَلِکَ قَوْلُه عز و جل ‏‏‏: ( لِيُنذِرَ مَن كَانَ حَيًّا وَ يَحِقَّ ٱلْقَوْلُ عَلَى ٱلْكَافِرِينَ‏) (الکافی، ج۲، ص۶).

2.. و سئل الحسن بن علی علیهما السلام عن الموت، ما هو؟ فقال: هو التصدیق بما لا یکون. إن أبی حدثنی عن أبیه، عن جده، عن الصادق علیه السلام أنه قال: إن المؤمن إذا مات لم یکن میتا، و إن الکافر هو المیت، إن اللّٰه عز و جل یقول: (يُخْرِجُ ٱلْحَىَّ مِنَ ٱلْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ ٱلْمَيِّتَ مِنَ ٱلْحَىِّ)، یعنی المؤمن من الکافر، و الکافر من المؤمن (الاعتقادات، صدوق، ص۵۷).

3.. أقول: الروایة من أخبار الطینة وسیجئ البحث فیها فیما یناسبه من المحل إن شاء اللّٰه. و تفسیر الحب و النوی بما فیها من المعنی من قبیل الباطن دون الظاهر، و قد وقع هذا المعنی فی روایات أخری غیر هذه الروایة (المیزان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۳۰۸).

4.. فی الکافی: أحمد بن مهران، عن محمد بن علی، عن موسی بن سعدان، عن عبد الرحمان بن الحجاج، عن أبی إبراهیم علیه السلام فی قول اللّٰه عز و جل : (يُحْىِ ٱلْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا)، قال: لیس یحییها بالقطر، و لکن یبعث اللّٰه رجالا فیحیون العدل فتحیی الأرض لاحیاء العدل، و لإقامة العدل فیه أنفع فی الأرض من القطر أربعین صباحا.

5.. ثم قال: (يُخْرِجُ ٱلْحَىَّ مِنَ ٱلْمَيِّتِ)، یقول أخرج الناس و الدواب من النطف و هی میتة، و یخرج الطیر کلها من البیضة و هی میتة، ثم قال: (وَمُخْرِجُ ٱلْمَيِّتِ مِنَ ٱلْحَىِّ)، یعنی النطف و البیض من الحی، یعنی الحیوانات کلها (تفسیر مقاتل، ج۱، ص۳۶۱ و ج ۳، ص۸؛ تفسیر القرآن، صنعانی‏،‏ ج۱، ص۱۱۷).

  • نام منبع :
    گونه‌شناسی احادیث قرآنی امامیه از نظریه تا تطبیق
    سایر پدیدآورندگان :
    علي راد
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1397
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1562
صفحه از 312
پرینت  ارسال به