بود.۱ از این رو، کیفیت تفسیر تابع شناختِ مفسر از منزلت ماتن۲ و روش درست و مطمئن فهم و تفسیر آن است. تفسیر قرآن در میان علوم اسلامی، اولین دانشی است که پیشینه تاریخی آن به عهد رسالت بر میگردد و تا کنون ادوار چهارگانه تأسیس، تأصیل، تفریع و تجدید را سپری کرده است.۳
بررسی تاریخ تفسیر نشان میدهد که تفسیر فرآیندی ساده و بالبداهه نیست، بلکه از نوعی دقت و ظرافت برخودار است. مفسّر باید پیش از تفسیر نسبت به حقیقت تفسیر، پیشفرضها و لوازم آن اندیشه کند و نظام تفسیری خود را در قالب نظریه تفسیری استوار سازد. مقصود از نظریه تفسیری، مجموعه شاخصها و مؤلفههایی است که دانش تفسیر را شکل میدهد و تصور آنها در تعریف تفسیر ضروری است. طرح پرسشهایی درست۴ درباره هویت دانشی تفسیر،۵ امکان، پیشفرضها، مراحل، منابع، هدف، قواعد، قلمرو، انواع، روشمندی تفسیر، شرایط مفسر،... و یافتن پاسخی مناسب به آنها، در تبیین نظریه تفسیری یک مفسر ضروری است.۶ آنچه امروزه به عنوان «فلسفه تفسیر» مطرح است، در حقیقت، رهیافتی از نوع منطق فهم دین، برای یافتن پاسخی درخور به این مسائل است.۷
بر پایه نظریه تفسیری، قرآن همانند یک متن عادی نیست که بتوان با هر پیشفرضی آن را
1.. دراسات قرآنیة: المبادی العامة للتفسیر، ص۸ و ۲۳.
2.. ر.ک: مجد البیان فی تفسیر القرآن، ص۲۲.
3.. تعریف الدّارسین بمناهج المفسّرین، ص۳۵ - ۴۷.
4.. هرمنوتیک، کتاب و سنّت، ص۲۳.
5.. مقصود از هویت دانشی تفسیر این است که روشن شود تفسیر از لحاظ سنخی چگونه دانشی است؛ عقلی محض، نقلی محض، ترکیبی از عقل و نقل، یا گونهای دیگر و جایگاه آن در طبقهبندی علوم چیست؟ پاسخ این پرسش در روش تفسیر تأثیرگذار خواهد بود؛ برای نمونه، اگر پاسخ نقلی بودن دانش تفسیر باشد، اتخاذ شیوه عقلی در تفسیر با ذات این دانش و جوهره عقل گریز آن در تعارض خواهد بود. برای دیدن ردپایی از چنین نگاهی به مطالعه دانش تفسیر، ر.ک: التفسیر نشأته تدرّجه تطوّره، ص۲۱؛ «تفسیر»، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۵، ص۶۸۷ - ۶۹۰.
6.. «نگاهی به نظریه تفسیر متون اسلامی»، ص۱۹۹.
7.. «نهادهای راهنمای فهم قرآن»، ص۴۶.