فصل پنجم: لذّترانی، پيامدها و ملاکها
شكّی نيست كه احساس لذّت، موهبتي از سوی خداي حكيم است.براي آن، حكمتهايي وجود دارد كه در فصل اوّل به برخي از آنها با عنوان «جايگاه لذّت در حيات بشر» اشاره شد. به هر حال، لذّت، حالت خوشايندي است كه ميتواند به زندگي، رنگ و مزهاي بدهد كه زندگي بدون لذّت، آن رنگ و مزه را نخواهد داشت.
انسان وقتي لذّتي را درك كرد، ابتدا توجّه اش به سوی آن جلب ميشود و در مرحله دوم و مراحل بعد، ميلش به اين كه از آن شیء لذيذ، بيشتر استفاده كند، به تدريج شدّت مييابد و ممكن است کم کم، از لذايذ ديگري كه هست و ميتواند از آنها بهرهمند شود، محروم بمانَد. به عبارت ديگر، انسان، ظرفيت محدودی دارد و آن گونه آفريده نشده كه بتواند در اين دنیا از همه لذّتها يكجا استفاده كند و از همه آنچه كه قابليت لذّت بردن را دارند، بهرهمند گردد. بنا بر اين، او ناگزير است كه از ميان آنها مقداري را كه لذّتبري از آنها برايش ممكن است، انتخاب كند.
اكنون كه پاي گزينش به ميان آمد، طبيعي است كه عقل و منطق اقتضا ميكند انسان، از ميان همه انواع لذّتها با كمّيتها، كيفيتها و