پیداست که افق لذّتی که در سعادت و شادکامی انسان، مورد توجّه است، بسیار بلندتر از لذّتهایی است که در سطح حواس، درک میشوند و حیوانات نیز از آن، بهرهمندند و این، همان چیزی است که ما را به ملاک لذّت مطلوب، رهنمون میگردد.
د. لذّت مطلوب و سعادت
بنا بر آنچه گذشت، میتوان نتیجه گرفت که سعادتمند، از لذّت بیشتری برخوردار است و خوشبختی انسان، با لذّتهای عالی، دائمی و فراگیر او همراه است، به طوری که اگر ممکن بود کسی در زندگی، همواره لذّت ببرد، کاملاً سعادتمند بود؛ ولی از آن جا که زندگیِ خالی از درد و رنج، وجود ندارد، میتوان گفت: در این جهان سعادتمند، کسی است که لذّتهای وی از نظر کیفیت یا کمیّت، نسبت به درد و رنجهایش، برتری و فزونی دارد و در آن، دو ویژگی، لحاظ میشود:
۱. از جهت کیفی (برتری)؛
۲. از جهت کمّی (دوام).
انسان، فطرتاً لذّت یک ساله را بر لذّت یکساعته، ترجیح میدهد. بر این اساس، طبیعی است که برای دستیابی به لذّت پایدارتر، باید گاهی اوقات، بخشی از لذّتهای آنی را به تعویق انداخت و چون فرد، آگاهانه این عمل را انجام میدهد، احساس رضایت نیز دارد.
با توضیحی که گذشت، اکنون، بهتر میتوان بخشی از احادیث مربوط به لذّت را تحلیل کرد. پارهای از احادیث، به نسبت میان لذّت و سعادت پرداختهاند و در این بحث نیز، ریزموضوعاتی وجود دارد که پژوهشگر، باید با دقّت، آنها را شناسایی کند. آنچه به این بحث مربوط میشود، این