از این رو، ]خدای خالق، برای تحقّق این وعدهها[، سطح بسیار ناچیزی از لذّات خالص ]بهشتی[ را به انسان، نشان داد. از این رو، لذّات دنیا را به او چشاندْ و برای تحقّق آن تهدیدها، سطح بسیار ناچیزی از دردهای خالص [جهنّم] را به وی، نشان داد. لذا [ناراحتیها و] دردهای دنیا را به او چشانْد. این امر، از آن جهت بود که انسان، به وسیله درک لذّات دنیا، به لذّات پایدار بهشت که با هیچ درد و سختیای درآمیخته نیست، راهنمایی شود و با درک دردهای دنیایی نیز به چگونگی دردهای خالص و دردناک [آتش] جهنّم که با هیچ خوشیای در نیامیخته است، راهنمایی شود.
به همین خاطر، میبینیم که نعمتها و بهرههای دنیایی، همیشه با سختی، و خوشیهای آن، با اندوه همراهاند؛ چرا که لذّتهای دنیا، هدف نیستند. اگر چه نعمتها و بهرههای سالم دنیایی، بخشی از سعادت بشر محسوب میشوند، امّا وسیلهای برای راهنمایی شدن به لذّتها و سعادت پایدارند.
پس معلوم میشود لذّتی که انسان، آن را درک میکند، ذرّهای ناچیز از لذائذ ناب سرای دیگر است. لذا معقولانه این است که به این امور ناچیز، سرگرم نشود. مهم، این است که با درک آن، از چگونگی این حالت خوشایند، آگاهی پیدا میکند تا از مسیر شادکامی در زندگی دنیا، به شادکامی و لذائذ پایدار، نائل شود.