الف. نقش انگیزشی لذّت
انسان، در ساختمان روان ـ تنی خود، کششهایی را مییابد که در جهت تحصیل چیزهایی که فاقد آنهاست، بروز میکنند که بعضی از روانشناسان، آنها را «غریزه» و برخی دیگر، «سائق» نامیدهاند. با نامهای دیگری نیز از آنها یاد کردهاند. اگر چه نمیتوان در عبارتی دقیق و علمی، از لذّتطلبی به انگیزش یاد کرد؛ امّا روشن است که ساختمان روان ـ تنی انسان، به گونهای آفریده شده که قادر نیست از لذّت، متنفّر و گریزان بوده، به جای آن، خواستار رنج و مشقّت و سختی باشد؛ یعنی گرایش وی به لذّت و خوشگذرانی، و بیمیلیاش نسبت به درد و رنج و مشقّت، اختیاریِ او نیست؛ بلکه به طور تکوینی در او نهاده شده است. از این رو، گفته میشود: گرایش به لذّت، از گرایشهای فطری انسان است که طبعاً توأم با رنجگریزی و فرار از درد و ناراحتی است.۱ لذا اصل این گرایش، از آن جا که غیر اختیاری است، خود به خود، در حوزه اخلاق، قرار نمیگیرد و نمیتوان کسی را برای آن که طالب لذّت و خوشگذرانی است و یا برای آن که از درد و رنج میگریزد، ستایش یا نکوهش کرد.