15
لذّت و شادکامي از ديدگاه اسلام

بنا بر آنچه از کلام حکما و فلاسفه اسلامی استفاده می‌شود، چنین حالات خوشایندی را می‌توان، لذّت‌هایی بالاتر از سطح قوای حسّی به حساب آورد. با این توضیح که انسان، مجهّز به قوایی است که به وسیله آنها، به چیزها، گرایش می‌یابد، احساس می‌کند که مفاهیم را درک می‌کند و در باره آنها به تفکّر می‌پردازد. برای هر یک از این قوا، لذّت و دردی وجود دارد و لذّت‌ها، بر اساس قوایی که آنها را درک می‌کنند، به حسّی، خیالی، وهمی و عقلی، تقسیم می‌شوند.
لذّت حسّی، حالت‌هایی در حواسّ بدنی هستند که به خاطر احساس کیفیتی که انسان به آن تمایل دارد، درک می‌شوند. لذا در هر یک از حواسّ بدنی (از قبیل: لامسه، بویایی، چشایی، بینایی و شنوایی)، لذّت مخصوص به آن وجود دارد. لذّت، در قوّه خیال، لذّت ناشی از اموری مانند احساس پیروزی و انتقام گرفتن را شامل می‌شود و لذّت قوّه واهمه، ناشی از اموری مانند آرزوهای شیرین است؛ امّا برای قوّه عاقله نیز لذّتی وجود دارد۱ و از آن جا که «لذّت، خیر و کمالی است که برای هر یک از قوای نفسانی، در سطح حواس و تخیّلات و ... وجود دارد»،۲ لذّتی که در سطح عقل، یعنی عالی‌ترین قوّه انسانی درک می‌شود، عالی‌ترین لذّت، خواهد بود.

1.. الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة، ج ۴، ص ۱۳۲.

2.. «و اعلم أنّ لذّة كلّ قوّة حصول كمالها لها فللحس المحسوسات الملائمة و للغضب الانتقام و للرجاء الظفر و لكلّ شیء ما یخصّه» ( الشفاء، الالهیات، ص ۳۷۰)؛ «و بالجملة فاللّذة كمال خاصّ بالمدرك بما هو إدراك لذلك الكمال» ( الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة، ج ۴، ص۱۲۴).


لذّت و شادکامي از ديدگاه اسلام
14

باشد»،۱ به این معنا که انسان، وقتی چیزی را دوست داشت و رسیدن به آن را اراده نمود و به آن رسید، حالت خوشی در خود، احساس می‌کند که این حالت، «لذّت» نامیده می‌شود. در این تعریف، «موافقت با طبع» واژه‌های محوری است.
در توضیح عبارت یاد شده، جرجانی می‌گوید: لذّت، حالتی است که موافق میل و طبع آدمی باشد، البته از آن جهت که مطابق با میل و طبع است؛ مانند مزه شیرینی در حسّ چشایی یا نور، در حسّ بینایی یا تصوّری که از آرزوها در قوّه وهم انسان، ایجاد می‌شود یا خاطرات شیرین گذشته که در قوّه حافظه، یادآوری می‌شوند. این که در تعریف لذّت، قیدِ «از آن جهت که مطابق با میل و طبع است»، آورده شده، به این دلیل است که چیزهایی وجود دارند که ادراک آنها، مفید است؛ امّا در لحظات اوّلیه، موافق و مطابق با میل و طبع آدمی نیستند؛ مانند داروی تلخی که انسان، به خوردن آن، میل دارد، نه به جهت این که به خوردن آن، مایل است و از مزه آن، خوشش می‌آید ـ چرا که اصلاً تلخی دارو با طبع، سازگار نیست؛ بلکه از این جهت که خوردن این داروی تلخ، برای او مفید است. لذا به حالتی که در لحظه خوردن داروی تلخ، به امید بهبود در انسان پدیدار می گردد، لذّت گفته نمی‌شود.۲

1.. مجمع البحرین، ج ۳، ص ۱۸۷: «و عند الحكماء اللّذة هی إدراك الملائم».

2.. «ادراك الملائم من حیث أنّه ملائم كطعم الحلاوة عند حاسة الذوق و النور عند البصر و حضور المرجو عند القوّة الوهمیة و الأمور الماضیة عند القوة الحافظة تلتذ بتذكّرها و قید الحیثیة الملائم من حیث أنّه ملائم، للاحتراز عن ادراك الملائم لا من حیث ملائمة، فإنّه لیس بلذة كالدواء النافع المر. فإنه ملائم من حیث إنّه نافع فلا یكون لذة من حیث أنّه مر. اللّذة وصول ملائم الشیء وإدراكه لوصول ذلك» ( کتاب التعریفات، ص ۸۳).

  • نام منبع :
    لذّت و شادکامي از ديدگاه اسلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی عباسی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 8314
صفحه از 179
پرینت  ارسال به