بنا بر آنچه از کلام حکما و فلاسفه اسلامی استفاده میشود، چنین حالات خوشایندی را میتوان، لذّتهایی بالاتر از سطح قوای حسّی به حساب آورد. با این توضیح که انسان، مجهّز به قوایی است که به وسیله آنها، به چیزها، گرایش مییابد، احساس میکند که مفاهیم را درک میکند و در باره آنها به تفکّر میپردازد. برای هر یک از این قوا، لذّت و دردی وجود دارد و لذّتها، بر اساس قوایی که آنها را درک میکنند، به حسّی، خیالی، وهمی و عقلی، تقسیم میشوند.
لذّت حسّی، حالتهایی در حواسّ بدنی هستند که به خاطر احساس کیفیتی که انسان به آن تمایل دارد، درک میشوند. لذا در هر یک از حواسّ بدنی (از قبیل: لامسه، بویایی، چشایی، بینایی و شنوایی)، لذّت مخصوص به آن وجود دارد. لذّت، در قوّه خیال، لذّت ناشی از اموری مانند احساس پیروزی و انتقام گرفتن را شامل میشود و لذّت قوّه واهمه، ناشی از اموری مانند آرزوهای شیرین است؛ امّا برای قوّه عاقله نیز لذّتی وجود دارد۱ و از آن جا که «لذّت، خیر و کمالی است که برای هر یک از قوای نفسانی، در سطح حواس و تخیّلات و ... وجود دارد»،۲ لذّتی که در سطح عقل، یعنی عالیترین قوّه انسانی درک میشود، عالیترین لذّت، خواهد بود.
1.. الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة، ج ۴، ص ۱۳۲.
2.. «و اعلم أنّ لذّة كلّ قوّة حصول كمالها لها فللحس المحسوسات الملائمة و للغضب الانتقام و للرجاء الظفر و لكلّ شیء ما یخصّه» ( الشفاء، الالهیات، ص ۳۷۰)؛ «و بالجملة فاللّذة كمال خاصّ بالمدرك بما هو إدراك لذلك الكمال» ( الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة، ج ۴، ص۱۲۴).