لیکن چون قصدی غیر از وصول به سعادت و کامیابی از لذائذ پایدار دارد، نصیبش، جز همان لذّت گذرا نخواهد بود.۱
وقتی هدف غایی برای اعمال انسان، رسیدن به لذّتهای آنی شد، استفاده از هر ابزاری برای رسیدن به مقصود، مباح میشود. این جاست که انسان، دچار افراط و مطیع نفس امّاره میشود و راههای درک لذّت، دچار انحرافاتی میگردد که به دلیل خارج شدن از مسیر طبیعی خود، آلوده به یک سری ویژگیها و آثار، منفی، آلوده میشود که ضرر و زیانش، متوجّه خود انسان است. چه ضرری بالاتر از این که عقل، از زندگی انسان، رخت بر بندد؟ امیر مؤمنان در این باره میفرماید:
ذهاب العقل بین الهوی و الشهوة.۲
غوطهور شدن در میان هوای نفس و شهوات، باعث از بین رفتن عقل (قدرت تفکّر و تدبّر) میشود.
بنا بر عارض شدن چنین خصوصیاتی، لذّتطلبی، تبدیل به امری ضدّ ارزش و نکوهیده میگردد.
بنا بر این، آنچه از مذمّت هوای نفس و لذّات دنیوی میشنویم، منصرف به مواردی است که همراه با خصوصیات، آثار و پیامدهای
1.. «ینبغی أن یعلم أن ما تهواه النفس کلّه مذموماً و ما لا تهواه النفس لیس کلّه ممدوحاً، بل المعیار ما مر فی باب ذمّ الدنیا و هو أن کلّ ما یرتکبه الإنسان لمحض الشهوة النفسانیة و اللّذة الجسمانیة و المقاصد الفانیة الدنیویة، و لم یکن الله مقصوداً له فی ذلک، فهو من الهوی المذموم، و یتّبع فیه النفس الأمّارة بالسوء، و إن کان مشتملاً علی زجر النفس عن بعض المشتهیات أیضاً کمن یترک لذیذ المأکل و المطعم و الملبس، و یقاسی الجوع و الصوم و السهر للاشتهار بالعبادة، و جلب قلوب الجهّال» (بحار الأنوار، ج ۷۶، ص ۸۴ ـ ۸۵).
2.. مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۲۱۱.