35
لذّت و شادکامي از ديدگاه اسلام

بیندیش: خوردن و خوابیدن و جماع کردن، و بیندیش در آنچه که در این کارها تدبیر شده است؛ چرا که برای هر یک از این افعال، در سرشت آدمی، نیروی محرّکی قرار داده شده که او را به انجام آنها، تحریک می‌کند.
گرسنگی، مقتضی غذا خوردن است که زندگی و قوام بدن، به آن است و بی‌خوابی، محرّک بر خوابیدن است که راحت بدن و استراحت قوای بدن، به آن است و شهوت ]جنسی[، محرّک بر جماع است که دوام نسل و بقای نوع انسانی به آن بستگی دارد.
اگر گرسنگی نبود و غذا خوردن، برای آن بود که آدمی می‌دانست که بدن او، به آن محتاج است و در طبع آدمی، نیرویی نبود که او را به خوردن، مجبور کند، در بسیاری از اوقات، در خوردن، سهل‌انگاری و سستی می‌ورزید و در نتیجه، بدنش تحلیل می‌رفت و بیمار و هلاک می‌شد، چنان که گاهی انسان برای اصلاح بدن خود، به دارویی نیازمند می‌شود و سهل‌انگاری می‌کند تا به بیماری‌های مهلک و خطرناک، منجر می‌شود. همچنین اگر خواب رفتن به آن بود که انسان می‌دانست که بدن و قوای آن برای استراحت، به آن نیازمند است، ممکن بود که به دلایل متفاوت، از جمله حرص، در خوابیدنْ مسامحه کند و در نتیجه، بدنش ضعیف شود. اگر عمل زناشویی هم برای تولید نسل و به هم رسانیدن فرزند بود، بعید نبود که سستی ورزد و به خاطر مشکلات مربوط به آن، ازدواج نکند تا نسل ]انسانی[ کم یا منقطع گردد؛ زیرا بعضی از مردم، به فرزند، رغبتی ندارند و به آن، اعتنایی نمی‌کنند. پس بنگر که ]خداوند متعال[ برای هر یک از


لذّت و شادکامي از ديدگاه اسلام
34

در بخشی از حدیث مشهور «توحید مفضّل» امام صادق علیه السلام، چنین برداشت می‌شود که امام علیه السلام ضمن تأکید بر برخی نیازهای انسان، وجود محرّک‌های ناشی از چنین نیازهایی را که عمدتاً نیروی آنها از شهوت است و تأمین آنها با احساس لذّتْ همراه است، عامل حفظ سلامت بدن می‌داند:
... فکّر، یا مفضّل، فی الأفعال الّتی جعلت فی الإنسان من الطعم و النوم و الجماع و ما دبّر فیها، فإنّه جعل لکل واحد منهما فی الطباع نفسه محرّک یقتضیه و یستحث به. فالجوع یقتضی الطعم الذی به حیاة البدن و قوامه، والکری یقتضی النوم الذی فیه راحة البدن و اجمام قواه و الشبق یقتضی الجماع الذی فیه دوام النسل و بقاؤه، و لو کان الإنسان إنّما یصیر إلی أکل الطعام لمعرفته بحاجة بدنه إلیه و لم یجد من طباعه شیئاً یضطرّه إلی ذلک کان خلیقاً أن یتوانی عنه أحیانا بالتثقّل و الکسل، حتّی ینحلّ بدنه فیهلک، کما یحتاج الواحد إلی الدواء لشیء ممّا یصلح به بدنه فیدافع به حتّی یؤدیه ذلک إلی المرض و الموت: و کذلک لو کان إنّما یصیر إلی النوم بالتّفکر فی حاجته إلی راحة البدن و اجمام قواه کان عسی أن یتثاقل عن ذلک فیدفعه حتّی ینهک بدنه. و لو کان إنّما یتحرّک للجماع بالرغبة فی الولد کان غیر بعید أن یفتر عنه حتّی یقل النسل أو ینقطع. فإنّ من الناس من لا یرغب فی الولد و لا یحفل به. فانظر کیف جعل لکلّ واحد من هذه الأفعال الّتی بها قوام الإنسان و صلاحه محرّک من نفس الطبع یحرّکه کذلک و یحدوه علیه.۱
... ای مفضّل! در کارهایی که در انسان قرار داده شده است،

1.. بحار الأنوار، ج ۵۸، ص ۲۵۵ ـ ۲۵۶.

  • نام منبع :
    لذّت و شادکامي از ديدگاه اسلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی عباسی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 8323
صفحه از 179
پرینت  ارسال به