این گونه تعریف، در حقیقت، شناساندن مفهوم با مصادیق تجربی آن است. وجه تعریف لذّت، به چیزهایی از قبیل خوردن و نوشیدن، با بیان زیر، روشن خواهد شد:
این که مفهومی مانند لذّت، با مصادیق عینی و تجربی آن (مثل: حالت خوشایندِ حاصل از خوردن و نوشیدن) راحتتر تعریف میشود، به این دلیل است که چیزهایی از قبیل لذّت، به گونه «علم حضوری» درک میشوند؛ یعنی مفهوم آن برای هر کسی، بدیهی است و نیاز به تعریف ندارد.
به عبارت دیگر، هنگامی که شخصی، حالتی مانند لذّت را درک میکند، حالت درک شده، هیچ ارتباطی با خارج از وی ندارد تا برای شناخت آن، به واژهها و مفاهیم روشنگر، نیاز داشته باشد؛ بلکه در آن هنگام، عین لذّت را در خود، یافته است. از این رو، مشخّص کردن مصادیق معلومات حضوری، در شناساندن و رساندن منظور، آسانتر از تعریف کردن مفاهیم مرتبط با آنهاست. در این جا نیز سعی شده که از همین منظر (بیان خصوصیات)، به چیستیِ لذّت، پرداخته شود.
ب. لذّت، از دیدگاه حکما
همانند برخی اصطلاحات دیگر، برای لذّت نیز از نظرگاههای مختلف، تعریفهای متفاوتی، ارائه شده است که به هر حال، در شناساندن این اصطلاح، کمک خواهند کرد.
مجمع البحرین، لذّت را از نظر حکما و فلاسفه، به این صورت تعریف مینماید: «لذّت، ادراک حالتی است که موافق طبع آدمی