35
مثلث ايمان

جغرافيايي و زباني نيز گستردگي و پراکندگي بسيار زياد و قابل قبولي يافته‌اند و همه ساله، نشست‌ها و همايش‌هاي معتبر علمي در سطوح ملّي، قاره‌اي و بين‌المللي براي همفکري و تبادل نظر روان‌شناسان علاقه‌مند به پژوهش در حوزه دين برگزار مي‌گردد.
چنانچه قرار باشد برآيندي کلّي از فعاليت‌ها و اقدامات پژوهشي و نظريه‌پردازي‌هاي روان‌شناسان در خصوص دين ارائه گردد، شايد بتوان در يک جمع‌بندي کلّي، مجموعه تلاش‌هاي روان‌شناسان در اين حوزه را در اين چند خط عمده يا اصلي، توصيف و طبقه‌بندي کرد:
۱. يکي از خطوط اصلي و مهم پيگيري و تلاش براي توجيه و تبيين و تفسير دين، به لحاظ روان‌شناختي است؛ يعني اين که ماهيت روان‌شناختي دين چيست و چرا انسان‌ها به دين اعتقاد دارند؟ اجزاي روان‌شناختي دين چيست؟ در اسکلت‌بندي روان‌شناختي انسان، دين چه جايگاهي دارد و چه نقشي ايفا مي‌کند؟ فهم ديني و رفتار ديني در انسان (از کودکي تا بزرگ‌سالي) چگونه تحوّل مي‌يابد؟ همان ‌گونه که مشخص است، اين خط، در واقع و به طور عمده، يک خط نظري و بنيادي است و نظريه‌پردازان بسياري را (از فرويد تا آدلر، يونگ، فرام، آليس، کرکپاتريک و...) شامل مي‌شود. آنچه در کتاب حاضر نيز به عنوان توضيح روان‌شناختي رابطه انسان با خدا مطرح شده و محور اصلي اين کتاب را تشکيل مي‌دهد، در چارچوب همين خط و سطح قرار مي‌گيرد.
۲. در چارچوب خط نخست، امّا به صورتي اختصاصي‌تر، يکي ديگر از خطوط اصلي، توصيف دين سالم و ناسالم است. هدف اين گروه از فعاليت‌ها، تفکيک و متمايز نمودن اجزا يا لايه‌هاي مختلف سالم و ناسالم دين از يکديگر بوده است. بدين ترتيب، در بسياري از کارهاي اين گروه، تقسيم دين به خوب و بد، کارآمد و ناکارآمد، اقتدارگرا و انسان‌گرا (براي مثال، اريک فرام)، گروهي و فردي، مؤسّسه‌اي يا سازماني و شخصي، رسمي و فردي (براي مثال، ويليام جيمز)، دروني و بيروني (براي نمونه، گوردون آلپورت)، و مانند آن مشاهده مي‌شود. لازم به توضيح است که برخي از روان‌شناسان اوّليه و متقدّمين روان‌شناسي، از نگاه و تعلّق خاطر ديني


مثلث ايمان
34

دانشجويان موسيقي خواهد شد؛ ولي لزوماً آنها را مجبور به نواختن موسيقي يا قضاوت و موضعگيري در مورد شخص بتهوون نمي‌کند، اگرچه ممکن است برخي از اين دانشجويان، هر دو نقش را نيز ايفا نمايند.
بدين ترتيب، مشخص است که اين ديدگاه، نه تنها معتقد به جدا کردن دين و علم از يکديگر نيست، بلکه با تأکيد بر اين نکته که اوّلاً اين دو نقطه نظر، از يکديگر متمايز و متفاوت هستند و ثانياً مي‌توانند به طور هم‌زمان وجود داشته و عمل کنند، توصيه مي‌کند که دين بايد به عنوان موضوع مورد مطالعه، جدّي گرفته شده و به طور موجّه، مورد پذيرش واقع گردد (آرژيل، ۲۰۰۰).
لازم به توضيح است که اين موضع توسط فلورنوئا در ابتداي قرن گذشته ميلادي نيز توصيه شده بود؛ ولي پذيرش و مقبوليت يافتن نسبي آن، تقريباً يک قرن به طول انجاميد. وي که در علاقه همدلانه به مذهب، با ويليام جيمز سهيم بود، دو اصل را در روان‌شناسي دين تشخيص داد که اين اصول، پايه‌هاي روان‌شناسي اصيل دين را فراهم آورد. بر اساس اصل اوّل يعني «استثناي امر لاهوتي»، «روان‌شناسان دين نبايد وجود شيء مذهبي را انکار يا اثبات کنند؛ زيرا اين امر، به فلسفه مربوط مي‌شود و خارج از حوزه صلاحيت آنهاست. از سوي ديگر، بر عهده آنهاست که احساس تعالي را تصديق نمايند و ظرايف و انواع آن را با بيشترين دقت و امانت ممکن، بررسي کنند» (وولف، ۱۳۸۶، ص ۸۶).
به هر حال، اين رويکرد، در واقع همان رويکردي است که جريان اصلي روان‌شناسي در حال حاضر نسبت به دين پذيرفته و در پيش گرفته است، به نحوي که مي‌توان به درستي ادعا کرد بخش بزرگي از منابع اصلي و مهم در حوزه روان‌شناسي دين نيز با همين رويکرد تهيه و ارائه شده‌اند. همچنين عمدتاً بر پايه همين ديدگاه، طي دو دهه اخير، مجلّات علمي ـ تخصصي در خصوص روان‌شناسي دين، انتشار خود را آغاز کرده‌اند و سازمان‌ها و مراکز جديد مطالعاتي و تحقيقاتي معتبري در اين حوزه تأسيس گرديده و در جهان، به رسميت شناخته شده‌اند. علاوه بر اين، پژوهشگراني که فعالانه در اين حوزه تخصصي کار مي‌کنند، از نظر

  • نام منبع :
    مثلث ايمان
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّدعلی مظاهری و عباس پسندیده، با همکاری: منصوره سادات صادقی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9521
صفحه از 246
پرینت  ارسال به