به طور خلاصه، نتايج شکلها، نشان از آن دارند که در گروه «بدون تصميم در مورد دين»، مثلّثهاي احترام (تقوا) و اعتماد (توکّل) نسبت به خداوند، مساحت خيلي کوچکي دارند و تقوا و توکّل به خدا، بسيار کمرنگ است، به گونهاي که پيامد احترام (يا احساس تکليف)، يعني تعهّد به انجام دادن آنچه که فرد، خود را نسبت به آن، مکلّف احساس ميکند و پيامد اعتماد (يا اميد) يعني توکّل و تکيه کردن به خدا يا واگذار کردن امور خود به خداوند، در قلب اين افراد، جاي کمي داشته و در نهايت، ميزان عشق به معبود در مقابل نافرماني از خدا و عداوت نسبت به وي، کمرنگتر شده است. اين بدان معناست که طبق روايت امام صادق عليه السلام ، اين افراد، به گونهاي به خدا اميد دارند که آنها را بر نافرماني خدا گستاخ کرده است، و به گونهاي از او ميترسند که خود را از رحمتش نااميد ساختهاند.۱
با توجّه به آنچه گذشت و نيز مشاهده نتايج گزارش شده در فصل پاياني، ميتوان نتيجه گرفت که «پرسشنامه بام اوّل»، با توجّه به اعتبار و رواييِ بالايي که به دست آورده، به خوبي توانسته است که تفاوت بين گروهها در نمره اکتسابي مثلّثهاي ايمان و کفر را نشان دهد. البته اگر چه مشاهده نتايج گزارش شده در پايان اين پژوهش، ادّعايي بر کارآيي اين پرسشنامه است، امّا پژوهشگران، مطالعات و بررسيهاي بيشتر در ابعاد مختلف روانشناسي دين با اين پرسشنامه را ضروري ميدانند و آن را نيازي جدّي و فوري ارزيابي ميکنند.
در پايان اين بخش، لازم است دو نکته مورد تأکيد مجدّد قرار گيرد:
۱. در تفسير پرسشنامه بايد توجّه داشت که اين فرض که هر چه از نقطه صفر فرضي، بيشتر فاصله بگيريم، با کيفيتهاي بهتر و والاتري از ايمانْ روبهرو خواهيم شد، به دلايل آماري و فنّي و اين که اين ابعاد، قابل جمع شدن با يکديگر نيستند، حداقل در اين مطالعه، امکان اجرا ندارد. ضمن آن که کيفيتهاي پايينتر دين، الزاماً پيششرط دست يافتن به کيفيتهاي بالاتر دين نيست. بنا بر اين بايد براي حلّ اين مشکل، سه مثلّث براي هر فرد در نظر گرفت.