چنانچه بخواهيم تطبيقي کلّي بين نظريه سهوجهي اشترنبرگ و نظريه سهوجهي مورد بحث در خصوص رابطه انسان با خدا ايجاد کنيم، با کمي مسامحه، ميتوانيم بگوييم: ابعاد: تعهّد، شهوت و صميميت، به ترتيب، با ابعاد: ترس از خدا، نياز به خدا و محبّت به خدا انطباق مييابند؛ البته با اين توضيح و تفاوت که در نظريه اشترنبرگ، صميميت، تنها بُعدي در کنار دو بعد ديگر در نظر گرفته شده است، در حالي که در نظريه سهوجهيِ رابطه انسان با خدا، محبّت را نميتوان ـ و نبايد ـ بُعدي در کنار ديگر ابعاد در نظر گرفت؛ بلکه اين بُعد، در واقع، روحبخش، احياکننده و قوامدهنده ابعاد ديگر است.
در واقع، مطالعات گسترده اخير در باره نقش صميميت در روابط زوجين، بر نقش برجستهتر، مهمتر و يگانه اين عامل، در تعيين پايداري و کيفيت رابطه زوجين، تأکيد و تصريح دارند. جالب توجّه، اين است که از ديدگاه عرفان اسلامي نيز تمام عالم خلقت، بر مدار محبّت ميچرخد و تمامي جهان، با قانون عشق و محبّت اداره ميشود، تا جايي که حتّي حرکت جهان نيز اساساً يک حرکت حُبّي محسوب ميشود؛ همان طور که علم فيزيک نيز نشان داده است که جهان، بر اساس قانون عام و جهانْشمول نيروي جاذبه، اداره ميشود.
مثلّث ايمان
اگر با خطوطي فرضي، نقاط A، B و C را به يکديگر متّصل کنيم، مثلّثي به دست ميآيد که مساحت کلّ ايمان به خدا محسوب ميشود! و ما از اين پس، آن را «مثلّث ايمان» ميناميم ر. ک: شکل ۲ـ۲ـ۲. حال چنانچه پرسشنامهاي تهيه شود که بتواند به خوبي، هر يک از ابعاد سهگانه مورد اشاره در اين مثلّث را به طور جداگانه، اندازهگيري نموده و سه نمره براي هر فرد به دست دهد، با تعيين محل هر فرد روي مقياسهاي سهگانه و اتّصال اين نقاط به يکديگر در درون مثلّث بزرگ اصلي (مثلّث ايمان)، مثلّث کوچکتري شکل ميگيرد که مساحت ايمان آن فرد خاص را در مقايسه با مساحت کلّ ايمان، نمايش ميدهد؛ ضمن آن که شکل و محلّ مثلّث در درون مثلّث بزرگ کلّي، ميتواند نوع، ماهيت و کيفيت ايمان فرد را نيز توضيح دهد.