نتايج و پيامدها، مثلّث سمت راست را «مثلّث تکليف»، و مثلّث سمت چپ را «مثلّث اميد» ناميد. شايد هم بهتر باشد که مثلّث سمت راست را مثلّث «احترام و تکليف» و مثلّث سمت چپ را مثلّث «اعتماد و اميد» ناميد.
از سوي ديگر ميتوان گفت که پيامد عملي احترام (يا احساس تکليف)، عمل است؛ يعني تعهّد به انجام دادن آنچه فرد، خود را نسبت به آن، مکلف احساس ميکند. پيامد عمليِ اعتماد (يا اميد) هم، توکّل است؛ يعني تکيه کردن به خدا يا واگذار کردن امور خود به خداوند.
در پايان، از ترکيب دو مؤلّفه پيچيده «احترام به خدا» (يا تکليف نسبت به خدا) و «اعتماد به خدا» (يا اميد به خدا)، مؤلّفه پيچيدهتري به نام «عشق به خدا» شکل ميگيرد. نظريه سهوجهي يا مثلّثي اشترنبرگ۱ (۱۹۸۵م) در مورد عشق، مورد توجّه و استقبال فراواني قرار گرفته است. مطابق اين نظريه، عشق، داراي سه وجه يا مؤلّفه است: صميميت،۲ شهوت۳ و تعهّد.۴ صميميت، مؤلّفه هيجانيِ عشق است که خودافشايي را در بردارد و به اتّصال، گرمي و اعتماد ميانجامد. شهوت، بُعد يا مؤلّفه انگيزشيِ عشق است و بر پايه کشانندههاي دروني، مبتني است که برانگيختگي فيزيولوژيايي را به تمايل جنسي، تبديل ميکنند. تعهّد، رکن يا مؤلّفه شناختيِ عشق است که شامل تصميم به عشق و ماندن در کنار معشوق است.
بر اساس ميزان و درجهاي که اين عوامل دارند، ميتوان کيفيت و نوع عشقي را که فرد احساس ميکند، تعيين کرد. اشترنبرگ، بر اساس حضور يا غيبت اين ابعاد سهگانه، هفت نوع مختلف عشق را توضيح داده است. برخي تحقيقاتْ نشان دادهاند که اعتماد ـ که نقش مهمي در صميميت با معشوق دارد ـ ، وابسته به ايمني دلبستگي به والدين يا مراقبان در دوره نوزادي و کودکي است (دي انجليس،۵ ۱۹۹۴م).