99
مثلث ايمان

«تحليل منابع مستند»۱ ـ که تحت عنوان «تحليل محتوا»۲ نيز شناخته مي‌شود ـ (يولين، رابينسون و تولي، ۲۰۰۵ م)، يک روش اصلي در تحقيقات اجتماعي محسوب مي‌شود که بسياري از پژوهشگران کيفي، به آن به عنوان يک شيوه مناسب و معنادار در استراتژي تحقيقاتي خود نگاه مي‌کنند (ماسن، ۲۰۰۲م).
اصطلاح «مستند» در اين روش، به گستره وسيعي از منابع مکتوب و در دسترس و مرتبط با يک موضوع خاص، اشاره مي‌کند و با توسعه اين مفهوم، به مصنوعات ديگري که مي‌توانند به عنوان مستند رفتار شود (مانند: عکس، فيلم، خبر، پرونده‌هاي پزشکي و...)، نيز اطلاق مي‌شود (گرين و توروگود، ۲۰۰۴ م). بنا بر اين در اين روش، به جاي توليد داده‌هاي اوّليه، به احتمال استفاده از مواد و مستندات موجود
ـ که به وسيله ديگران و براي اهداف ديگري جمع‌آوري شده‌اند، ولي به هر حال، هنوز هم مي‌توانند اطلّاعات زيادي را در مورد موضوع مورد بررسي و مطالعه، در اختيار پژوهشگران قرار دهند (يولين، رابينسون و تولي، ۲۰۰۵ م) ـ ، توجّه شده و نشان مي‌دهد که چگونه مي‌توان از در دسترس‌ترين منابع مستند براي پاسخ دادن به پرسش‌هاي پژوهش، استفاده کرد (گرين و توروگود، ۲۰۰۴ م).
واقعيته اين است که هم در تحقيقات کيفي و هم در تحقيقات کمّي، تا حدودي، بر تحليل منابع مستند، تکيه مي‌شود؛ حداقل براي مرور نتايج موجود در زمينه يا زمينه‌هاي مرتبط با موضوع تحقيق. در مطالعات موردي و نيز در تحقيقات قوم‌نگاري، علاوه بر داده‌هاي به دست آمده از مصاحبه‌ها و مشاهدات، اغلب به طور گسترده‌اي، از منابع مستند مختلف و متفاوت نيز استفاده مي‌شود. بدين ترتيب مي‌توان گفت که براي برخي پروژه‌هاي تحقيقاتي، منابع مستند، به عنوان اطّلاعات زمينه‌اي محسوب مي‌شوند که صرفاً براي جهت‌يابي تحقيق در تصحيح و تدقيق پرسش‌ها و طرح تحقيق، مورد استفاده قرار مي‌گيرند.
در مقابل، در پاره‌اي ديگر از تحقيقات، اين مستندات و مصنوعات، به عنوان اصلِ داده‌هايي محسوب مي‌شوند که بايستي براي پاسخ دادن به سؤال يا سؤال‌هاي

1.. Documentary analysis.

2.. Content analysis.


مثلث ايمان
98

مازلو (۱۳۶۷ ش)، با تأکيد بر لزوم مسئله‌مدار بودن علوم، به انتقاد از آنچه آن را ابزارمداري يا فن‌مداري در علوم مي‌خواند ـ و آن را يکي از خطاهاي علم «رسمي» مي‌داند ـ پرداخته است. منظور وي از ابزارمداري، «اشاره به اين گرايش است که به جاي آن که جوهر علم را در مسائل، سؤالات، عملکردها و اهداف آن بدانيم، در وسايل، تکنيک‌ها، طرز کارها، ادوات و روش‌هاي آن تصوّر کنيم. ابزارمداري، در بالاترين سطوح روشن‌فکرانه آن، به صورتي در مي‌آيد که علم و روش علمي، مترادف گرفته مي‌شوند» (ص ۴۱). مازلو (۱۳۶۷ ش)، به روشني، بسياري از ضعف‌هاي علوم اجتماعي و بويژه روان‌شناسي را از پيامدهاي طبيعي تعريف ابزارمدارانه از علم مي‌داند؛ زيرا «دانشمندانِ ابزارمدار مي‌خواهند که عليرغم ميلشان، مسائل خود را با تکنيک‌هايشان وفق دهند و نه برعکس» (ص ۴۳ـ۴۴).
او اين وضعيت را به شکلي طعنه‌آميز، به مرد مستي تشبيه مي‌کند که به جاي آن که در جايي که کيف دستي خود را گم کرده است، به دنبال آن بگردد، زير تير چراغ‌برق، به دنبال آن مي‌گردد؛ تنها به اين دليل که در آن جا، نور بيشتري وجود دارد! و يا به پزشکي تشبيه مي‌کند که تمام بيمارانِ خود را مبتلا به بيماريِ صرع تشخيص مي‌داد؛ چون اين تنها بيماري‌اي بود که مي‌دانست چگونه بايد آن را درمان کند.

روش‌هاي کيفي در تحقيقات علمي

مشکلاتي که پژوهشگران و نظريه‌پردازاني مانند مازلو با آن روبه رو بودند و باعث انتقاد از روش‌هاي علميِ کمّي موجود مي‌شد، به تدريج، منجر به ابداع و گسترش روش‌هاي تحقيق کيفي در علوم شد؛ روش‌هايي که توانستند به عنوان يک روش مکمّل روش‌هاي علمي موجود، تا حد بسيار زيادي، مشکلات و محدوديت‌هاي مطروحه در خصوص روش‌هاي کمّي و تجربي را حل نمايند.
ماسن (۲۰۰۲ م) در پاسخ به اين پرسش که: «در تحقيقات کيفي، از چه منابعي مي‌توان داده توليد کرد يا به دست آورد؟»، يک گروه مهم از اين منابع را «متون»۱ (منتشر شده يا منتشر نشده که شامل متون مجازي هم مي‌شود) مي‌نامد. روش

1.. Texts.

  • نام منبع :
    مثلث ايمان
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّدعلی مظاهری و عباس پسندیده، با همکاری: منصوره سادات صادقی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9458
صفحه از 246
پرینت  ارسال به