مقدّمه
پژوهشگران، در پي پاسخ به اين سؤال که: «آيا ميتوان با استناد به متون اصيل اسلام، يعني قرآن و سنّت، به ارائه الگويي نظري در توضيح و تبيين رابطه انسان با خدا دست يافت؟» در گام نخست، الگوي نظري ابعاد سهگانه رابطه انسان با خدا يا مثلّث ايمان را ارائه نمودند. گام بعدي در اين چارچوب، طرّاحي و تهيه ابزاري معتبر براي سنجش و اندازهگيري کيفيت ارتباط فرد با خدا، بر اساس الگوي نظري ارائه شده (مثلّث ايمان) است. در اين فصل، فرايند شکلگيري و تهيه اين ابزار، ويژگيهاي ساختاري ابزار و خصوصيات روانسنجي آن، تشريح شده است.
پيش از طرح مسئله، لازم است اين نکته، مورد توجّه قرار گيرد که پژوهشگران، با اين استدلال که اوّلاً دين، فرايندي کاملاً هشيار است و بنا بر اين، براي ارزيابي و اندازهگيري يا دستيابي به آن، نيازي به استفاده از روشهاي فرافکن يا نيمهفرافکن نيست، و ثانياً هدف، تهيه ابزاري معتبر، امّا سهل الوصول جهت اجرا در فعاليتهاي پژوهشي است، نوع ابزاري را که قصد تهيه آن را دارند، «پرسشنامه» تعيين کردند. مشکل اصلي روانشناسي به طور عام، و روانشناسي دين به طور خاص در سنجش از طريق پرسشنامهها، مسئله احتمال پاسخ دادن آزمودنيها به پرسشنامه بر اساس فرايند «مطلوبيت اجتماعي»۱ است که اگرچه در علم روانسنجي، روشهاي متعدّدي براي رويارويي با آن، طراحي و انديشيده شده است، ولي به هر حال، اين مشکل را نميتوان به طور کامل حل کرد.