۲۹۲.الإقبال ـ به نقل از حمّاد بن عثمان ـ :شب بيست و يكم ماه رمضان ، خدمت امام صادق عليه السلام وارد شدم. به من فرمود: «اى حمّاد! غسل كرده اى؟».
گفتم: آرى ، فدايت شوم.
پس ، حصيرى طلبيد. سپس فرمود: «كنار من بيا و نماز بخوان».
امام عليه السلام همواره نماز مى خواند و من نيز كنار او نماز مى خواندم ، تا آن كه از همه نمازهايمان فارغ شديم. سپس شروع كرد به دعا كردن. من نيز دعاى او را آمين مى گفتم ، تا آن كه سپيده دميد. اذان و اقامه گفت و بعضى از فرزندان نوجوان خود را صدا زد. ما پشت سرش ايستاديم و او جلو رفت و براى ما نماز صبح را به جماعت خواند.
ر . ك : ص ۱۹۱ (كارهايى كه بر استحباب آنها تأكيد شده است / زياد دعا خواندن و ذكر گفتن).
ب ـ دعاهاى شب قدر
۲۹۳.المعجم الأوسط ـبه نقل از عبد اللّه بن يزيد ـ: عايشه گفت: اى پيامبر خدا! اگر شب قدر را درك كردم ، از خدا چه بخواهم؟
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «از او عافيت بخواه».
۲۹۴.الإقبال ـ در بيان دعاى امام حسن مجتبى عليه السلام در شب قدر ـ :«اى آن كه در آشكارى اش پنهان است! اى آن كه در نهان بودنش آشكار است! اى پنهانى كه نهان نيست! اى آشكارى كه ديده نمى شود! اى آن كه هيچ توصيفگرى به حقيقتِ هستى اش نمى رسد و به حدّى محدود نيست! اى غايبى كه گم شده نيست! اى حاضرى كه ديده نمى شود : طلبش مى كنند و به او مى رسند ؛ آسمان ها و زمين و آنچه ميان آنهاست ، حتّى چشم بر هم زدنى ، تهى از او نيست ؛ نه به چگونگى ، درك مى شود و نه به كجايى ، جايى براى او بيان مى گردد!
تو فروغ فروغ ها و پروردگار پروردگارانى. تو بر همه چيز ، احاطه دارى. منزّه است آن كه چيزى همچون او نيست ، و او شنواى بيناست. منزّه است آن كه اين گونه است و جز او چنين نيست».
سپس هر چه خواستى دعا مى كنى و از او مى خواهى.