د ـ دعاى «يا مَفْزَعى عِندَ كُرْبتى»
۲۱۳.الإقبال:دعايى ديگر براى وقت سحر است كه از يكى از منابع كهن اصحاب ما، نقل شده است. اوّل روايت وى ، نام حسن بن محبوب است و تاريخ نوشتن آن ، سال ۳۷۳ [ ق] :
«اى پناهگاه من در هنگام گرفتارى ام! اى فريادرس من در هنگام سختى ام! به آستان تو پناه آورده ام و تو را به فريادرسى مى خوانم و به تو پناهنده شده ام. جز به تو به كسى پناه نمى برم و جز از تو ، از كسى گشايش نمى طلبم. پس به فريادم برس و گشايشم ده!
اى كه طاعت اندك را مى پذيرى و از گناه بسيار مى گذرى! اندكِ مرا بپذير و بسيارِ مرا ببخشاى! همانا تويى آمرزنده مهربان.
خداوندا! از تو ايمانى مى خواهم كه با آن هميشه در دلم باشى ، و يقينى كه بدانم جز آنچه برايم نوشته اى ، مرا نخواهد رسيد. مرا از زندگى به آنچه قسمتم فرموده اى ، خرسند ساز ، اى مهربان ترينِ مهربانان!
اى تكيه گاه (ذخيره) من در گرفتارى ام! اى همدم من در سختى ام! اى سرپرست من در نعمتم! اى نهايت آرزوى من در خواسته ام! تويى كه عيب پوش منى و ايمنى بخش هراس منى و پذيراى پوزش منى. پس ، خطايم را بيامرز ، اى مهربان ترينِ مهربانان!».
ه ـ تسبيح
۲۱۴.الإقبال:در همان كتاب آمده است: تسبيح هنگام سحر [ چنين است] :
«منزّه است خدايى كه دستاوردهاى دل ها را مى داند. منزّه است آن كه تعداد گناهان را بر مى شمارد. منزّه است آن كه هيچ پوشيده و پنهانى در
آسمان ها و زمين ها بر او پنهان نيست. منزّه است پروردگار مهربان. منزّه است آن يكتاى بى همتا. منزّه است آن بزرگِ بزرگ تر. منزّه است آن كه به اهل مملكتش تجاوز نمى كند. منزّه است آن كه زمينيان را با انواع عذاب ها تنبيه نمى كند. منزّه است آن مهرورز نعمت بخش. منزّه است آن خيرخواه مهربان. منزّه است آن شوكتمند بخشنده. منزّه است آن بُردبار بزرگوار. منزّه است آن بيناى دانا . منزّه است آن بيناى نعمت گستر. منزّه است خداوند ، هنگام روى آوردن روز. منزّه است خداوند ، هنگام به پايان رسيدن روز. منزّه است خداوند ، هنگام فرو رفتن شب و برآمدن روز. با هر نَفَس ، با هر چشم بر هم زدن ، با هر اشاره اى كه در علم او هست ، او را ستايش و بزرگوارى و عظمت و كبريايى است. منزّهى تو ، به اندازه اى كه كتابت برشمرده است. منزّهى تو ، همسنگِ عرشت. منزّهى تو ، منزّهى تو ، منزّهى تو».