به آنها اشاره شد. هرچند این اصطلاحات - چنان که پیشتر اشاره شد - معنایی عامتر از معرفت نظری را میرساند و حتی در بُعد معرفتی و نظری نیز مقصود از تعقل قرآنی استدلالهایی بسیار سادهتر از نمونههای کلامی و فلسفی بَعدی است، ولی به هرحال، میتوان آن را نمونه اولیه استدلالهای کلامی دورههای بعد دانست. پیشتر به تأثیرپذیری متکلمان از نوع استدلالهای قرآن اشاره کردیم.
افزون بر این، خود قرآن به پیامبر صلی الله علیه و اله دستور داده است که از «جدال اَحسن» در دعوت غیرمسلمانان بهره گیرد. جدال و مُجادله در لغت به معنای درهم پیچیدن دو نفر برای غلبه بر یکدیگر است.۱ بیشک، مقصود از جدال در اینجا جدال فکری و عقلی است.
از جمله مجادلات قرآن میتوان به آیات پایانی سوره یس در اثبات معاد اشاره کرد. وقتی مشرکان استخوان پوسیدهای را نشان داده و خلقِ دوباره آن را ناممکن شمردند، خداوند متعال به پیامبر صلی الله علیه و اله دستور میدهد که به آنان بگوید کسی که آنها را در آغاز آفرید، بر آفرینش دوباره آنها نیز تواناست.۲
استدلال حضرت ابراهیم علیه السلام در اثبات توحید و رد پرستش خورشید و ماه نیز نمونه دیگری از استدلالهای عقلی قرآن در مجادله با مخالفان است.۳ این استدلال در حقیقت نمونه اولیه استدلال و برهانی است که متکلمان در دورههای بعد در قالب «برهان حدوث» بیان کردهاند. متکلمان برای اثبات حدوث عالم به وجود اَعراض متغیر در اجسام عالم استدلال کردهاند. به بیان دیگر، اجسام به این دلیل که همیشه اَعراض حادثی مانند حرکت و سکون را به همراه دارند، حادثاند. امور حادث نیز در نهایت، باید به یک موجود قدیم که همان خداوند تبارک و تعالی است،