حکمت به همین معنا گرفته شده است؛ برای مثال، شیخ طوسی در تفسیر تبیان حکمت را معرفت به حسن و قبح و صلاح و فساد افعال میداند.۱
طبری نیز در تفسیر خود حکمت را در این آیه همان معارفی میداند که به پیامبر صلی الله علیه و اله وحی شده است.۲
ابعاد تعقل در قرآن
تعقل در قرآن - برخلاف تفکر و تعقل منطقی - تنها جنبه نظری ندارد. به بیان دیگر، تفکر قرآنی، تفکر آیهای است.۳ تعقل و تفکری که در آیات قرآن بدان توصیه شده است، تفکری است که اولاً ذهن انسان از آثار و آیات ظاهری و محسوس در عالم به باطن و جنبههای نامحسوس آنها پی ببرد و ثانیاً افزون بر افزودن شناخت و معرفت انسان در اخلاق و شیوه رفتار او نیز تأثیر بگذارد. بنابراین، هرچند پیامدهای معرفتی این تفکر قابل انتقال به دیگران است، ولی جنبههای اخلاقی آن صرفاً شخصی است و به همین دلیل همه انسانها موظف به تفکر و تعقل در آیات الهی هستند. تأکید بر تکرار تفکر و تعقل در آیات الهی نیز به این دلیل است که با تنبّه و تذکّر دوباره، بر ایمان افراد و پایبندی آنان به دستورات دینی افزوده شود. نتایج تعقل در قرآن صرفاً امری نظری نیست، بلکه امور اخلاقی و عملی را نیز در برمیگیرد. از همینروست که حتی مؤمنان بارها به تعقل در آیات و نشانههای الهی توصیه شدهاند.۴
1.. شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۴۴۰.
2.. طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۱۳۱.
3.. خندان، منطق کاربردی، ص۲۶.
4.. از جمله این موارد میتوان به این آیات اشاره کرد: ۱) (یا ایّها الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا یأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَما تُخْفی صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَینَّا لَكُمُ الْآیاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ)؛ اى كسانى كه ایمان آوردهاید! محرم اسرارى از غیر خود، انتخاب نكنید! آنها از هرگونه شرّ و فسادى در باره شما، كوتاهى نمىكنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید. (نشانههاى) دشمنى از دهان (و كلام) شان آشكار شده و آنچه در دلهایشان پنهان مىدارند، از آن مهمتر است. ما آیات را براى شما بیان كردیم اگر اندیشه كنید (سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۱۸)؛ ۲) (وَمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَلَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَیرٌ لِلَّذینَ یتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُون)؛ زندگى دنیا، چیزى جز بازى و سرگرمى نیست! و سراى آخرت، براى آنها كه پرهیزگارند، بهتر است! آیا نمىاندیشید؟! (سورۀ انعام، آیۀ ۳۲). برای موارد مشابه، نک: سورۀ اعراف، آیۀ ۱۶۹؛ سورۀ یوسف، آیۀ ۱۰۹؛ سورۀ مؤمنون، آیۀ ۸۰؛ سورۀ قصص، آیۀ ۶۰؛ سورۀ حدید، آیۀ ۱۷.