این شهر با هویتی عربی و شیعی شکل گرفت، ولی آنچه در اصطلاح به «مدرسه قم» شهرت یافته است، از آغاز سده سوم هجری و با انتقال میراث حدیثی کوفه به این شهر پدید آمد.
هرچند مراودات علمی بین کوفه و قم پیش از این تاریخ نیز وجود داشت؛ ولی از این دوره به بعد نوع این تعامل متفاوت شد و مجموعههای بزرگ حدیثی بهکلی به قم منتقل شدند؛ برای مثال، ابراهیم بن هاشم که خود در اصل کوفی بوده است، تأثیر بسزایی در این انتقال میراث داشته است و نجاشی درباره او چنین گفته است: «انه اول من نشر حدیث الکوفیین بقم». همچنین احمد بن محمد بن عیسی نزدیک به ۱۰۰ کتاب به تنهایی از کتب راویان قم را نقل کرده است.۱
مدرسه قم اگرچه رویکردی حدیثی داشت؛ ولی با دارا بودن ویژگیهای کلامی خط محدّث - متکلمان کوفه را امتداد بخشید. آنان با تکیه بر نصوص دینی به تبیین معارف اهل بیت علیهم السلام پرداختند. با این حال بزرگان حدیثی مدرسه قم برخلاف گذشتگان خود تلاش کردند تا نظامی جامع از معارف تشیع در قالب روایات ارائه دهند. افزون بر این در برخی موارد تمایزهای دیگری نیز بین آنان و محدّث - متکلمان کوفه بود که در آینده به آنها خواهیم پرداخت.
عالمان مدرسه قم را میتوان در قالب چهار جریان درونی تقسیم کرد:۲
۱. خط فکری احمد بن محمد بن عیسی اشعری و شاگردانش مانند سعد بن عبداللّه اشعری، محمد بن حسن صفار، محمد بن یحیی العطار و عبداللّه بن جعفر حمیری، ابن ولید، علی بن بابویه و در نهایت، شیخ صدوق فرزند او.
۲. خط فکری ابراهیم بن هاشم و فرزندش علی بن ابراهیم و در نهایت، شیخ کلینی.