خواهند شد. این در حالی است که معتزله هرگونه استفاده از متون دینی را در استدلالهای عقلی مستلزم دور میدانند و به همین دلیل در حوزه مسائل اعتقادی به متون دینی بیتوجهاند.
بیشک، هر کدام از جریانهای پیشگفته در موارد تعارض بین دلیل عقلی- کلامی و دلیل وحیانی دیدگاهی متمایز خواهند داشت. برخی به تأویل متون دینی پرداخته و برخی ادله عقلی - کلامی را تخطئه میکنند.
کلام
از اواخر سده نخست، گروهی در جامعه اسلامی پدید آمدند که به «متکلمان» شهرت یافتند. مهمترین شاخصه این گروه نظریهپردازی عقلی در عرصه عقاید دین بود. این گروه با عقل به نقد و تأویل متون مقدس دینی میپرداختند و رویکردی متفاوت با دیگر عالمان مسلمان در استنباط معارف دینی داشتند. تقابل اصحاب الحدیث در برابر اصحاب الکلام بیش از هر چیزی به همین ویژگی متکلمان برمیگشت.۱ عمده مخالفت اصحاب حدیث سنی با معتزله که نخستین متکلمان در اهل سنت بودند، به ورود آنان به عرصههایی مربوط میشد که در متون مقدس دینی نبود و متکلمان یا با تکیه بر عقل خود یا با بهرهگیری از علوم غیردینی مانند فلسفه به آنها رسیده بودند. این عبارت احمد بن حنبل که «من از اصحاب کلام نیستم و برای کلام ارزشی قائل نیستم، مگر در حیطه کتاب خداوند و روایات پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله»۲، بهخوبی این ادعا را نشان میدهد.
در منابع روایی امامیه هم به این تقابل اشاره شده است؛ برای مثال، در روایت