حتی برخی اهل حدیث۱ چنین دیدگاهی داشتهاند.
۳) گروهی دیگر (مانند بسیاری از معتزله و اندکی از زیدیه) نیز برخلاف گروه پیشین قوهای به نام عقل را انکار کرده و از اساس عقل را چیزی جز برخی علوم ضروری ندانستهاند.۲ در حقیقت، در دیدگاه گروه اخیر پس از آنکه انسان به برخی علوم ضروری عالم شد، فرآیند تعقل به هیچ امری به جز اراده انسان وابسته نیست. در حالی که گروه دوم تعقل را منوط به وجود قوه یا غریزهای در انسان میدانستند و گروه نخست این عقل را امری مستقل از انسان و مقدّس میدانستند و جایگاهی والاتر برای عقل قائل بودهاند.
در مباحث معرفتشناسی عقل نیز به مسائلی خواهیم پرداخت که جایگاه عقل را در معرفت دینی نشان میدهند. نخستین مسئلهای که در این حوزه به آن پرداخته خواهد شد، کارکردهای عقل خواهد بود. کارکردهای عقل را میتوان به طور کلی به دو حوزه اخلاقی و نظری تقسیم کرد. عقل در حوزه مسائل اخلاقی حسن و قبح و خوب و بد را تشخیص میدهد و در حوزه مسائل نظری عقل معارف و اعتقادات دینی را میشناسد. هرچند برخی جریانهای اسلامی مانند اشاعره کارکردهای اخلاقی عقل را نمیپذیرند و حسن و قبح را عقلی نمیدانند و فلاسفه حسن و قبح افعال را عقلایی یا اعتباری میدانند و قضایایی مانند حسن عدل و قبح ظلم را از مشهورات میدانند نه یقینیات، عمده متفکران جهان اسلام مانند معتزله و متکلمان امامیه این دو کارکرد عقل را میپذیرند.۳
مسئله دیگر بحث از حجیّت عقل است. حجّت در لغت به معنای برهان قاطع۴
1.. ابن تیمیة، الرد علی المنطقیین، ج۱، ص۱۹۶.
2.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۴۸۰.
3.. دربارۀ دیدگاههای مختلف دربارۀ حسن و قبح، نک: خواجه نصیرالدین طوسی، قواعد العقائد، ص۶۱- ۶۴.
4.. ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۲۲۸.