29
معنا و منزلت عقل در کلام امامیه

عقل عربی در پی ریشه‌یابی علت عقب‌ماندگی دنیای عرب است و در پاسخ به این مسئله به تحلیل گفتمان دینی مسلمانان می‌پردازد. او نقطه آغاز انحطاط مسلمان را فاصله گرفتن از اندیشه‌های اسلامی با محوریت قرآن در قالب دستگاه‌های گوناگون معرفت اسلامی و نزدیک شدن به نظام‌های غیراسلامی و به‌طور خاص گفتمان هرمسی و ایرانی می‌داند.

به گفته او فرهنگ عربی همواره میان دو نظام معرفتی ناهمگون درگیر بوده که همزمان دو گرایش ایدئولوژیک متعارض آنها را نمایندگی کرده‌اند؛ نظام بیانی و قیاسی با ایدئولوژی سنّی از یک سو و نظام عرفانی و هرمسی با ایدئولوژی شیعی در سوی دیگر.

به گفته جابری، نظام نخست ریشه در اسلام، متن قرآن و سنت دارد و به عبارتی نماینده دیدگاه «معقول دینی» است و دومی ریشه در تفکرات عرفانیِ ایرانی - هرمسی دارد و نماینده جریان «غیرمعقول دینی» است. او امامان شیعه و به ویژه امام صادق علیه السلام‌ و اصحاب ایشان و به‌طور خاص هشام بن حکم را مروّج نظام تفکر هرمسی می‌داند.

همان‌‌‌‌‌‌‌طور که مشخص است، هرچند جابری به طور مفصل دیدگاه شیعه را درباره عقل بررسی نکرده و از زاویه‌ای متفاوت به تحلیل آن پرداخته است، ولی او نیز همانند امیرمعزّی عقل شیعی را باطنی و عرفانی می‌داند.

برخی متفکران جهان اسلام به نقد پروژه نقد عقل عربی پرداخته‌اند۱ و برخی نیز به‌طور خاص ادعاهای او درباره تشیع را به چالش کشیده‌اند؛ از آن جمله می‌توان به کتاب محنة التراث الاخر: النزعات العقلانیة فی الموروث الامامی۲ و مقاله

1.. اسلامی، «چهارگانه جابری(۲) (عقل عربی از ادعا تا اثبات)»، ص۳۵۹-۳۶۰.

2.. ادریس هانی، محنة التراث الاخر: النزعات العقلانیة فی الموروث الامامی.


معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
28

کلام امامیه پرداخته است، به دو جریان مهم امامیه در دوران حضور اشاره کرده است. او در مقاله پیشین این دو جریان را با عناوین عقل‌گرا و نص‌گرا معرفی کرده بود، اما در این مقاله این دو اصطلاح را کنار گذاشته و بر آن است که این اصطلاحات چندان گویا و شایسته نیستند و بهتر است این دو جریان را «جریان کلامی» و «جریان حدیثی-کلامی» بخوانیم؛ زیرا به گفته او، همه جریان‌های امامیه در دوره حضور به ‌حجیّت عقل باور داشتند و تمایز این دو گروه تنها در آن بود که جریان نخست به‌دنبال تبیین عقلانی معارف مدرسه اهل بیت علیهم السلام و دفاع از آن در مقابل جریان‌های فکری رقیب بود، ولی جریان دوم به‌دنبال فهم دقیق همان معارف و عرضه آن به جامعه مؤمنان بود.

به گفته وی، شیعیان به راه عقل در کسب معارف به‌خوبی باور داشتند و آن را ‌حجّت نهایی می‌دانستند؛ ولی در عین حال بر این باور بودند که خِرَد آدمی با هدایت و ارشاد اولیای الهی است که راه به بلندای معارف عقلانی می‌گشاید و بدون دستگیری آنان و بی‌آن‌که عقل آدمی را اثاره کنند و گنجینه‌های پنهانش را آشکار سازند، عقل به خودی خود به حقیقت نخواهد رسید.

این دو مقاله در حقیقت به طرح کلی این اندیشه پرداخته‌ و به طور مفصل و همراه با بیان شواهد به نگاهی تاریخی به این بحث نپرداخته‌اند و پژوهش کنونی به اثبات و تبیین همین فرضیه خواهد پرداخت.۱

همچنین باید از ادعاهای عابد الجابری در پروژه نقد عقل العربی یاد کرد.۲ هرچند او در این پروژه در پی کشف دیدگاه امامیه در مسائل مرتبط با عقل نبوده است، ولی نظریه او به طور کلی به دیدگاه امامیه نیز مرتبط می‌شود. جابری در نقد

1.. سبحانی، «کلام امامیه: ریشه‌ها و رویش‌ها»، ص۲-۳۷.

2.. ثمره این پروژه چهار اثر مهم تکوین العقل العربی، بنیة العقل العربی، العقل السیاسی العربی: محدداته و تجلیاته و العقل الاخلاقی العربی: دراسة تحلیلیة نقدیة لنظم القیم فی الثقافة العربیة بوده است. در این‌باره، نک: اسلامی، «چهارگانه جابری (۱) (عقل عربی از ادعا تا اثبات)».

  • نام منبع :
    معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد جعفر رضايي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20858
صفحه از 297
پرینت  ارسال به