میشود. به نظر سید مرتضی آنچه این وجوب را همیشگی میکند، نه بیان احکام و شرایع (مانند پیامبران) و نه تنبیه عقل (همچون دیدگاه شیخ مفید) و... است، بلکه نیازمندی انسانها به رئیسی است که با وجود او از اختلافات و ظلم و ستم جلوگیری شود و به وسیله آن انسانها به طاعت نزدیک و از معصیت دور شوند. به نظر او این وجوب به دو شرط بستگی دارد: ۱) ثبوت تکلیف عقلی؛ ۲) ارتفاع عصمت.۱ بنابراین، در نگاه سید مرتضی در صورت عدم تکلیف سمعی (نبودن شریعت و رسالت) نیز نصب امام از سوی خداوند واجب است.
بنابراین، از نظر سید مرتضی سخنان معتزله درباره امامیه نادرست است؛ زیرا امامیه قائل به وجوب ارسال پیامبران در همه دورههای تاریخ نیستند. البته، سید مرتضی در صورت وجود تکلیف سمعی و شریعت ادله دیگری نیز برای وجوب امامت اقامه کرده است که از آن جمله میتوان به نبود حجّتی قاطع بر شرایع در همه موارد (از قرآن، سنت متواتر و اجماع) و حفاظت از شرع و ممانعت از تحریف آن اشاره کرد.۲
بنابراین، از نگاه سید مرتضی دلیل وجوب امامت هیچ ربطی به شرایع ندارد و حتی اگر زمانی فرض شود که شریعتی نباشد، باز هم نیازمند نصب امامی (رئیسی معصوم) از سوی خداوند هستیم. با این حال، در دوره کنونی که شریعت اسلام وجود دارد و تا قیامت نیز ادامه خواهد داشت، حفاظت از شرع و ممانعت از تحریف آن نیز دلیلی افزون بر ضرورت وجود امام خواهد بود.
بنابراین، از نگاه سید مرتضی میتوان در بحث رابطه عقل و وحی به نکات زیر اشاره کرد:
۱. عقل در علم و نتایجاش نیازمند سمع نیست و تنها راه اکتساب معارف