خواهد بود.۱
شیخ مفید - همانطور که گفتیم - معارف دینی را اکتسابی میداند. او نیز هرچند مانند معتزله به وجوب نظر باور دارد و نخستین واجب را نظر و استدلال عقلی میداند؛ ولی اختلاف او با معتزله آن است که در اندیشه شیخ مفید وجوب نظر به دلیل امر الهی است، نه حکم عقل.۲
همانطور که پیشتر گفتیم نمیتوان امر الهی را دلیل وجوب نظر دانست؛ زیرا در نهایت، به دور میانجامد. حل این چالش در نظام فکری شیخ مفید در گرو فهم دیدگاه او در رابطه عقل و وحی خواهد بود که در ادامه، به آن خواهیم پرداخت. به طور خلاصه میتوان گفت شیخ مفید عقل را در تمام مراحل استدلال و نتیجهگیری محتاج وحی میداند. به بیان دیگر، وحی هم محرک نخستین عقل است و هم کیفیت استدلال را به مکلف میآموزد. در مجموع - برخلاف معتزله که پایههای علم کلام را بر بحث وجوب نظر استوار میکردند - شیخ مفید علم کلام را بر پایههای نیازمندی انسانها به وحی و هدایت الهی استوار میکند.۳
البته، مهمترین چالش این دیدگاه شیخ مفید، پذیرش حجیّت عقل در کنار نیازمندی عقل به وحی بود که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. بنابراین، از نظر شیخ مفید عقل نمیتواند از اساس پیش از ورود شرع امر و نهی داشته باشد. شیخ مفید در جایی دیگر به این نکته تصریح میکند که تصور زمانی که پیامبری در میان انسانها نباشد، غیرواقعی است.۴
این دیدگاه در کلام شاگرد او ابوالفتح کراجکی آشکارتر میشود. او در توضیح
1.. ملاحمی خوارزمی، الفائق فی اصول الدین، ص۳۷۸- ۳۷۹.
2.. شیخ مفید، النکت فی مقدمات الاصول، ص۲۰؛ البته، شيخ مفيد در جايی ديگر اولين واجب را معرفت خداوند میداند نه نظر (نک: شيخ مفيد، المسائل العکبریة، ج۲، ص۲۰۳).
3.. در اينباره، نک: مكدرموت، اندیشههای کلامی شیخ مفید، ص۷۹- ۸۵.
4.. شیخ مفید، الارشاد، ص۷۸.