27
معنا و منزلت عقل در کلام امامیه

هرچند تمایز میان دیدگاه امامیه در دوره نخست و مدرسه بغداد نکته‌ای است که این افراد به درستی به آن اشاره کرده‌اند، ولی به نظر می‌رسد جمع‌بندی آنان درباره دیدگاه امامیه در دوره نخست تکرار سخنان کسانی مانند اشعری در مقالات الاسلامیین است و بررسی گزارش‌های موجود و همچنین روایات امامیه این دیدگاه را همراهی نمی‌کند.

محمدتقی سبحانی در دو مقاله مهم «عقل‌گرایی و نص‌گرایی در کلام اسلامی» و «کلام امامیه: ریشه‌ها و رویش‌ها» به تبیین متفاوتی درباره دیدگاه امامیه در باب عقل پرداخته است. او در مقاله نخست که سال‌ها پیش چاپ شده است، از دو گروه متکلمان و محدّثان نام برده و ادعا کرده است که اختلاف این دو گروه در اصل ‌حجیّت عقل نبوده و تنها در نحوه و میزان به‌کارگیری عقل در معارف دینی بوده است.۱ همچنین اختلاف این دو گروه در دوره حضور ائمه علیهم السلام به دلیل اعتدال دانشمندان شیعه در کاربرد عقل و استناد به نصوص دینی و طبیعت عقل‌گرایانه روایات اهل بیت علیهم السلام و تشویق ایشان به عقل‌گرایی بسیار کمتر از اهل حدیث و معتزله بوده است.۲ این در حالی است که از سده سوم به بعد به تدریج این دو گروه از یک‌دیگر فاصله گرفتند. او سپس به دو جریان عقل‌گرا و نص‌گرا در امامیه می‌پردازد و از عقل‌گرایان به دیدگاه افرادی مانند نوبختیان، شیخ مفید و سید مرتضی و از نص‌گرایان به دیدگاه شیخ صدوق اشاره می‌کند. به گفته او هرچند شیخ مفید هنوز در تلاش برای حفظ اندیشه‌های پیشین امامیه است و راهی میانه بین عقل‌گرایی و نقل‌گرایی پیش گرفته است، ولی سید مرتضی و شاگردانش اندیشه‌های استاد خود را کنار گذاشته و کاملاً با معتزله همراه شدند.۳

سبحانی در مقاله «کلام امامیه: ریشه‌ها و رویش‌ها» که به تبیین ادوار مختلف

1.. سبحانی، «عقل‌گرایی و نص‌‌گرایی در کلام اسلامی»، ص۹۳.

2.. همان، ص۹۴.

3.. همان، ص۹۸-۱۰۳.


معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
26

شود... پس جایی برای اجتهاد و استدلال عقلی و به تبع بحث و مناظره و زورآزمایی در مباحث دینی نمی‌بود».۱

به گفته او برخی اصحاب ائمه علیهم السلام مانند هشام بن حکم هم که در این مباحث وارد می‌شدند، با دیگر متکلمان (مانند معتزله) یک فرق بارز و اساسی داشتند و آن مقامی بود که به عقل و فکر بشری در ایدئولوژی هر گروه داده می‌شد. «برای متکلمان سنی عقل و استدلال عقلی مرجع تصمیم‌گیرنده نهایی بود و نتیجه آن هر چه بود باید پیروی می‌شد، اما برای متکلمان شیعه عقل ابزار بود و منبع اعلای دانش و مرجع نهایی آگاهی و کشف واقع، امام بود که آنان قواعد و مبانی کلامی خود را از تعلیمات او می‌گرفتند».۲ به نظر او، این گرایش کلامی نیز در اقلیت بوده و اکثریت عظیم دانشمندان امامیه همواره از هرگونه استدلال عقلی در مباحث مذهبی دوری می‌کردند و تمام همّ و غم خود را صَرف نقل و روایت احادیث ائمه علیهم السلام می‌کردند. مدرسی - بر خلاف امیرمعزّی - معتقد است که ائمه علیهم السلام خودشان نیز متکلمان را به استفاده از عقل در جهت دفاع از اندیشه‌های امامان ترغیب می‌کردند و توانایی آنان در دفاع از مکتب تشیع را ستایش می‌کردند.

با این حال «هرچند گاه به آنان خاطر نشان می‌ساختند که استدلال‌های عقلی تنها به‌عنوان ابزار در جدل مفید و خوب‌اند، ولی نباید اساس عقیده قرار گیرند؛ زیرا دین قلمرو وحی است، نه عقل». البته، مدرسی نیز مانند دیگران تأکید می‌کند که این گرایش تا اواسط سده سوم ادامه پیدا کرده و از میانه‌های این قرن به بعد آراء و نظریه‌های کلامی معتزله به تدریج - از سوی نسل جدیدی از دانشمندان که مکتب نوین و عقل‌گراتری در کلام شیعه به وجود آوردند - به اعتقادات تشیع راه یافت.۳

1.. مدرسی طباطبایی، مکتب در فرآیند تکامل، ص۲۰۴- ۲۰۵.

2.. همان، ص۲۰۷.

3.. همان، ص۲۱۳.

  • نام منبع :
    معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد جعفر رضايي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20914
صفحه از 297
پرینت  ارسال به