ادعا را اثبات میکند.۱ در ادامه، به برخی از این موارد اشاره میکنیم:
۱. نهی کلی از جدل که در کتاب الهدایة مطرح شده بود، در کتاب الاعتقادات به شرط آنکه بر پایه سخنان ائمه اطهار علیهم السلام انجام شود و مجادلهگر آشنا به علم کلام باشد، پذیرفته شده است.۲ شیخ صدوق سپس به دو روایت (بدون ذکر سند) از ائمه علیهم السلام۳ و گزارشی از هشام بن حکم۴ در تأیید این گفتهاش استناد میکند. جالب توجه آن است که این سه گزارش در هیچ کتاب حدیثی دیگری ذکر نشدهاند و تنها در همین جا و بدون ذکر سند آمدهاند. با توجه به اینکه ادله شیخ صدوق در کتاب الهدایة کلی بودند و جای هیچ قید و شرطی را باقی نمیگذاشت، میتوان حرکت آرام شیخ صدوق به سمت گفتمان کلامی را در این دوره برداشت کرد.
۲. شیخ صدوق در برخی موارد حتی از شرایط خودش در جواز مجادله نیز عدول کرده و استدلالهای عقلی معتزله و دیگر متکلمان را که زمینه چندانی در روایات امامیه ندارد و تنها در اصل نتیجه با دیدگاه روایات موافق است، در کتاب خود بیان کرده است.
به بیان دیگر، شیخ صدوق - در عمل - ادله عقلی مستقل از روایات را نیز پذیرفته
1.. او در آغاز کتاب التوحید تصریح میکند که انگیزهاش از نگارش این کتاب رد اتهام تشبیه و جبر توسط برخی از مخالفان به امامیه به دلیل بدفهمی برخی از روایات بوده است (نک: شیخ صدوق، التوحید، ص۱۷-۱۸).
2.. «فأمّا الاحتجاج على المخالفين بقول الأئمّة أو بمعانی كلامهم لمن يحسن الكلام فمطلق، وعلى من لا يحسن فمحظور محرم» (شیخ صدوق، الاعتقادات، ص۴۳).
3.. «قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام: حَاجُّوا النَّاسَ بِكَلَامِي، فَإِنْ حَاجُّوكُمْ كُنْتُ أَنَا الْمَحْجُوجَ لَا أَنْتُمْ». وَرُوِيَ عَنْهُ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: «كَلَامٌ فِي حَقٍّ خَيْرٌ مِنْ سُكُوتٍ عَلَى بَاطِلٍ» (شیخ صدوق، الاعتقادات، ص۴۳).
4.. «وَرُوِيَ أَنَّ أَبَا هُذَيْلٍ الْعَلَّافَ قَالَ لِهِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ: أُنَاظِرُكَ عَلَى أَنَّكَ إِنْ غَلَبْتَنِي رَجَعْتُ إِلَى مَذْهَبِكَ، وَإِنْ غَلَبْتُكَ رَجَعْتَ إِلَى مَذْهَبِي. فَقَالَ هِشَامٌ: مَا أَنْصَفْتَنِي! بَلْ أُنَاظِرُكَ عَلَى أَنِّي إِنْ غَلَبْتُكَ رَجَعْتَ إِلَى مَذْهَبِي، وَإِنْ غَلَبْتَنِي رَجَعْتُ إِلَى إِمَامِي» (شیخ صدوق، الاعتقادات، ص۴۳).